داستان رفتن شباهنگام (اسراء) پیامبر اکرم (ص) از مسجد الحرام در حجاز به مسجد الاقصی در بیت المقدس و از آن جا به هفت آسمان آن هم در یک شب و در فاصله نماز عشاء تا نماز صبح روز بعد به تفصیل در کتب سیره و حدیث آمده و مورد کنکاش مورخین و سیره نویسان اسلامی و غیر اسلامی قرار گرفته است. در این مقال تنها به ذکر دروس و عبرت هایی که می توان از این سفر معجزه آمیز برگرفت پرداخته می شود. 
1- معمولاً هر مصيبتي، هديه و شادماني اي در پي خواهد داشت. پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - در معرض سختي هاي بزرگي قرار گرفت. قريش راه دعوت را در مکه و در ثقيف و در ميان قبيله هاي عرب به روي او بستند و دعوت و مردان آن را از هر سو به شدت در مضيقه و تحت محاصره قرار دادند. آن حضرت بعد از درگذشت عمويش، ابوطالب، که بزرگترين حامي وي بود، در خطر قرار گرفت، اما راهش را ادامه داد و طبق دستور پروردگارش شکيبايي ورزيد و در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنش کننده اي و از جنگ هيچ جنگجويي و از توطئه ي هيچ مسخره گري باکي نداشت و اينک وقت آن فرا رسيده بود تا ارمغان و هديه اي بزرگ به او داده شود؛ پس براساس تقدير الهي واقعة اسراء و معراج اتفاق افتاد و پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - از ميان همة مخلوقات به آسمان عروج نمود و خداوند او را به خاطر شکيبايي و جهادش، مورد تکريم و بزرگداشت قرار داد و به صورت مستقيم بدون اينکه فرستاده و حجابي در ميان باشد با او ديدار نمود. خداوند او را از عالم غيب آگاه ساخت که هيچ يک از خلق را آگاه نکرده بود. گذشته از اين، ساير پيامبران را در يک ميدان جمع کرد و محمد پيشوا و امام آنها شد، در حالي که آخرين آنها بود.
2- از آنجا که پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - در آستانة مرحله جديدي از دعوت يعني هجرت و حرکت براي تأسيس دولت اسلامي قرار داشت، خداوند مي خواست خشت هاي اول اين بنا، قوي و سالم و به هم پيوسته باشند. بنابراين، خداوند اين آزمايش را پديد آورد تا پالايش در صف مؤمنان اتفاق بيفتد و مؤمنان واقعي از انسانهايي که داراي ايمان ضعيف و متردد و کساني که در دلهاي شان بيماري هست، جدا گردند و مؤمنان قوي و خالصي که صداقت پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - را به صورت علني مشاهده و تصديق نمودند، پايدار و استوار بمانند و چه سعادتي بالاتر از اينکه آنها پيروان و حاميان اين پيامبر برگزيده هستند و به او ايمان آورده و زندگي خود را فداي او و دينش نموده اند. به راستي ايمان پس از تحمل اين همه رنج و مصيبت چه قدر راسخ ميگردد.
3- شجاعت والاي پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - در اين نمود پيدا ميکند که با مشرکان موضوعي را در ميان مي گذارد و از مسئله اي سخن مي گويد که عقل هاي شان آن را نمي پذيرد و ترس از رويارويي با مشرکان و اعتراض و مسخره آنان پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - را از آشکار نمودن اين قضيه باز نداشت و با اين عمل براي امت خود شگفت ترين و زيباترين نمونه هاي آشکار کردن حق در برابر باطل را ارائه داد؛ گرچه آنها بر ضد حق متحد و منسجم گرديده بودند و براي جنگ با او تمام توان و نيروي خود را به کار گرفته بودند.
همچنين در اقامه حجت بر مشرکان يکي از حکمت هاي پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - اين بود که او با آنها از رفتنش به بيت المقدس سخن گفت و خداوند براي او علائمي را آشکار نمود که کافران را ملزم به تصديق سخن او مي کرد و اين علائم عبارتند از:
الف : توصيف بيت المقدس از جانب پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - ؛ چرا که برخي از مشرکان به شام سفرکرده بودند و بيت المقدس را ديده بودند. خداوند، بيت المقدس را بي پرده به پيامبر اکرم - صلى الله عليه و سلم - نشان داد تا اينکه آن را براي مشرکان توصيف کند و آنها به راست بودن توصيف و مطابقت آن با واقعيتي که مي دانستند، اعتراف کردند.
ب: خبر دادن پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - از کارواني که در روحاء بود و شتري که گم کرده بودند وآبي که پيامبر از ظرف آنها نوشيد.
ج: خبر دادن پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - از کاروان ديگري که شتران آنان با ديدن پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - رم کردند و توصيف دقيق يکي از شتران.
د: خبردادن از کاروان سومي که در ابواء بود و توصيف شتري که در جلوي کاروان در حرکت بود و به آنها اطلاع داد که کاروان مذکور از جانب تپة تنعيم خواهد رسيد. مشرکان براي درستي و نادرستي سخن او درصدد تحقيق برآمدند و بعد از آن صحت گفتار پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - براي آنان اثبات گرديد و اين دلايل ظاهري آنها را بي پاسخ گذاشته بود که نمي توانستند او را به دروغگويي متهم نمايند. همچنين اين سفر، تربيتي همه جانبه بود که پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - تمام زمين را با همة مخلوقاتي که در آن وجود دارد در برابر اين هستي بزرگ، بسان نقطه اي کوچک ديد و سپس مقام کافران مکه در اين نقطه کوچک را که واقعاً بسيار ناچيز بود و آنها در جهان هستي فقط بخش بسيار اندکي به شمار مي روند؛ پس اين ها در مقابل کسي که خداوند او را از ميان آفريدگانش برگزيده و با اين سفر مبارک در عالم ملکوت و ديدارش با فرشتگان و پيامبران او را متمايز گردانيده و هفت آسمان و سدره المنتهي و بيت المعمور را به او نشان داده و با او سخن گفته است چه حيثيتي دارند؟
4- اثبات قوت ايمان ابوبکر صديق در اين حادثه ي بزرگ آشکار ميشود؛ چنانکه وقتي کافران او را از اسراء و معراج پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - آگاه نمودند، با اطمينان گفت: اگر او گفته است راست فرموده است. سپس گفت من او را در چيزي بالاتر از اين تصديق مي کنم و آن اينکه خبر آسمان در يک صبح يا شام نزد وي ميآيد.
ابوبکر - رضي الله عنه - با اين گواهي، لقب صديق را به خود اختصاص داد. مقايسه اي که ابوبکر، ميان اين خبر و نازل شدن وحي از آسمان کرد، بيانگر فراست و يقين وي است و خاطرنشان مي کند که اگر چنين امري نسبت به ساير انسانها بعيد به نظر مي آيد، بايد دانست که براي پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - راحت و خيلي ساده است.
5- فلسفة شکافتن سينة پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - و پرکردن قلبش از ايمان و حکمت اين بود تا براي سفر اسراء آماده شود و متأثر نشدن جسمش از اين شکافته شدن براي آن بود تا ترس و هراس از ديدن چنين صحنه هاي خارق العاده اي وجود ايشان را فرا نگيرد و در مقابل قدرت خدا تسليم شود و اين گونه امور را به راحتي بپذيرد.
6- انتخاب نمودن شير از بين شراب و آن گاه که جبرئیل هردوی آن ها را به وی تعارف نمود و مژده ي جبرئيل که گفت به فطرت رهنمود شده اي بر اين امر تأکيد مي نمايد که اسلام دين فطرت است و با آن در مي آميزد؛ پس کسي که سرشت انساني را آفريده است اين دين را نيز براي او آفريده است، ديني که گرايشها و نيازهاي آن را برطرف مي نمايد و بلندپروازي هايش را محقق ميکند؛ چنانکه فرموده است: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ  (روم، 30)
7- پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - در حال بيداري با روح و جسد به بيت المقدس برده شد و اين نظر جمهور سلف و خلف است و سخن کسي که ميگويد: سفر اسراء با روح بوده يا خوابي بوده است، قابل اعتماد و استناد نيست؛ زيرا اگر اسراء خوابي مي بود آيه و معجزه اي به شمار نمي رفت و کافران آن را بعيد نمي دانستند و تکذيب نمي کردند؛ چون چنين خوابهايي انکار ناپذيرند و خداوند فرموده است: سبحان الذي اسري بعبده  و منظور از بنده اش محمد - صلى الله عليه وسلم - است و کلمة "عبده" (بندهاش) شامل روح و جسد ميشود.
8- نماز خواندن ساير پيامبران پشت سر پيامبر اسلام، دليلي است بر اينکه آنها رهبري و پرچمداري را به او سپردند و شريعت اسلامي، شريعت هاي گذشته را منسوخ کرد و پيروان اين پيامبران با تأسي از آنان مي بايست رهبري اين پيامبر و رسالت او را که باطل ازهيچ سويي به آن راه ندارد، بپذيرند.
9- پيوند ميان مسجدالاقصي و مسجدالحرام حکمتها و دلالتها و فوايدي دارد که برخي عبارت اند از:
الف: اهميت مسجدالاقصي به عنوان محل اسراء و معراج پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - براي مسلمانها که قبلة آنها بوده است، مسلمانان را وادار ميکند که مسجدالاقصي و فلسطين را دوست داشته باشند؛ چون مبارک و مقدس است.
ب : مسلمانان بايد به مسئوليت خود در قبال مسجدالاقصي و آزادي آن پي ببرند همان طور که آنها موظف اند مسجدالحرام را از لوث شرک و بت پرستي پاک نمايند و هر دو نياز به آزادي دارند و مسلمانان بايد بدانند که پيوند مسجدالحرام با مسجدالاقصي بيانگر اين موضوع است که تهديد مسجدالاقصي تهديد مسجدالحرام و اهل آن است و از نيل تا مسجدالاقصي مقدمه اي براي اشغال از نيل تا مسجدالحرام است؛ پس مسجدالاقصي دروازه اي است که به سوي مسجدالحرام باز مي شود و از دست رفتن مسجدالاقصي و افتادن آن در دست يهوديان به معني اين است که امنيت مسجدالحرام و حجاز نيز مورد تهديد است و دشمنان به آن چشم دوخته اند و تاريخ گذشته وحال اين را تأييد مي نمايد؛ زيرا تاريخ جنگهاي صليبي به ما ميگويد که ارناط صليبي صاحب مملکت کرک، گروهي را براي تجاوز به قبر پيامبر و بيرون آوردن جسد مبارکش به حجاز فرستاد و پرتغاليها (مسيحيان کاتوليک) در آغاز قرن حاضر کوشيدند تا به حرمين شرفين برسند و آنچه را که نياکان صليبي آنها نتوانستند انجام دهند، انجام بدهند، اما مقاومت شديدي که مماليک وعثمانيها از خود نشان دادند، اجازه نداد تا برنامه شوم و پليد آنها عملي شود و بعد از جنگ 1967 ميلادي که يهوديان، بيت المقدس را اشغال کردند، رهبرانشان فرياد برآوردند که هدف بعدي اشغال حجاز و قبل ازهمه مدينه و خيبر است. دافيد گوريون، رهبر يهوديها، بعد از اينکه لشکريان يهود، قدس را محاصره مي نمايند، در جمع سربازان و جوانان يهودي که در نزديک مسجدالاقصي گرد آمده بودند، حاضر شد و در جمع آنها سخنراني آتشيني ايراد نمود و با اين گفته اش آن را به پايان رساند: "ما قدس را گرفته ايم و اينک راهمان را به سوي يثرب ادامه مي دهيم."
گولدا مائير نخست وزير يهوديان بعد از اشغال بيت المقدس و خليج ايالت عقبه ميگويد: "بوي پدران و نياکانم در مدينه و حجاز به مشامم ميرسد و آنها سرزمينهاي ما هستند که آنها را پس خواهيم گرفت."
يهوديان از آن تاريخ به بعد، نقشه اي براي دولت آينده خود منتشر نمودند که از فرات تا نيل تمام منطقه را در برميگيرد و جزيرة عربي و اردن و سوريه و عراق و مصر و يمن و کويت و تمام خليج عربي در اين نقشه قرار دارد و آنها بعداز پيروزي خود در سال 1967 ميلادي اين نقشه را در اروپا توزيع کردند.
10- اثبات اهميت و جايگاه نماز؛ چراکه براساس سنت و احاديث نبوي نماز در شب عروج پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - به آسمانها فرض شده است و آن گونه که ابن کثير گفته است : اين امر بيانگر اهميت و عظمت نماز است. پس دعوتگران بايد بر اهميت نماز و مواظبت بر آن تأکيد ورزند و وقتي از اهميت و جايگاه نماز سخن ميگويند، اين مطلب را که نماز در شب معراج فرض شده و آخرين چيزي است که پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - قبل از وفات خويش به آن سفارش نموده است به عنوان شاهدي بر اهميت و جايگاه نماز متذکر شوند.
11- آن حضرت از خطرهاي بيماريهاي اجتماعي سخن گفت و کيفر آنها را نيز بر اساس آنچه در شب اسراء و معراج مشاهده کرده بود بيان داشت. از جمله مي توان به امور ذيل اشاره کرد:
الف: کيفر غيبت و غيبت کنندگان: پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - در معراج افرادي را ديد که گوشت مرده را مي خورند، جبرئيل گفت: "اينها کساني هستند که مرتکب غیبت می شوند."
ب: کيفر خوردن اموال يتيمان: پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - در آن شب مرداني را ديد که لبهاي بزرگي مانند لب شتر دارند و در دستهاي شان قطعه هاي بزرگي از آتش است وسنگ هاي بزرگي به دهانشان زده ميشود که از پشت شان خارج مي شود. جبرئيل گفت: اينها کساني هستند که از روي ستم و ظلم، مال يتميان را خورده اند.
ج: رباخواران: پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - قومي را ديد که شکم هايشان مانند خانه ها بود و در آن مارهايي بود که از بيرون، شکم شان ديده مي شد. جبرئيل گفت: اينها رباخواران اند.
د: همچنين کيفر و سزاي زناکاران و آنهايي که زکات نميدهند و کساني که پيام آور فتنه هستند و در امانت بي اعتنايي و سستي مي کنند را بيان فرمود.
و: پاداش مجاهدان: پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - بر گروهي گذر نمود که در يک روز مي کارند و در همان روز درو مي کنند و پس از اينکه درو مي کنند باز به همان شکل اوليه برمي گردد. جبرئيل گفت: "اينها مجاهدان راه خدايند که نيکي هايشان هفتصد برابر مي شود و چيزي از آنها کاسته نمي شود.
12- درک جايگاه مسجدالاقصي توسط صحابه، اصحاب اهميت مسجدالاقصي را درک کردند و مسئوليت خود را در برابر آن دانستند که مسجدالاقصي تحت فرمانروايي رومي ها اسير بود؛ چنانکه آن را در دوران عمر بن خطاب - صلى الله عليه وسلم - آزاد کردند و همواره مسجدالاقصي در امنيت و آسايش قرار داشت تا اينکه در قرن پنجم هجري صليبي ها در آن به مدت يک قرن به فساد و تباهي پرداختند؛ سپس مسلمانان آن را به فرماندهي صلاح الدين ايوبي آزاد کردند و اينک در اشغال يهوديان است پس راه آزادي آن چيست؟
راه آزادي قدس، جهاد در راه خدا به شيوه اي که اصحاب و ياران پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - آن بودند، مي باشد.