نجیب راش_ ثلاث باباجانی
«قُلْ یعِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (زمر: 53)
از جمله عوامل ایمنی و آرامش در وجود انسان باایمان امیدی است که همهی ارگانهای وجودش را پر کرده است. پرتو درخشندهای که در شبهای تیره و تار زندگی به انسان چشمک میزند و نشانههای راه در نظرش پدیدار میگرداند و راه را به او نشان میدهد.
امید یک نیروی پیش برنده است که دل انسان را برای کار کردن قوت میبخشد و انگیزههای تلاش را جهت انجام تکالیف در وجود انسان خلق میکند و به روح و جان انسان نشاط میبخشد. امید آدم تنبل را به جدیت وامیدارد و آدم کوشا را به مداومت در جدیت و آدم شکست خورده را وامیدارد که بار دیگر بکوشد تا پیروز گردد.
امید آن نیرویی است که انسان با ایمان را وادار میکند تا با خواهش دل مخالفت کند و از پروردگارش اطاعت کند آن عاملی که دشواریهای انقلاب و پیکار را برای یک ملت در بند اسارت آسان میسازد. امید آزادی از بند اسارت است. بنابراین امید کیمیای زندگی است و عامل طراوت و نشاط آن و کاهندهی دردها و رنجهاست.
نقطه مقابل امید، نومیدی است. نومیدی خاموش شدن شعلهی امید در سینه انسان است. بزرگان هلاکت انسان را در دو چیز دانستهاند: ناامیدی و خودپسندی. هرگاه ناامیدی بر آدمیزاد چیره گردد دنیا در نظرش تیره و تار میگردد و دیگر چشمهایش جایی را نمیبیند و همهی دردها در برابرش بسته میشوند.
باید دانست که ناامیدی به کفر منجر میگردد زیرا خداوند متعال در قرآن میفرمایند:
(از مددهای الهی ناامید نمیگردند مگر گروه کافران) یوسف 87
(و چه کسی از رحمت پروردگارش نومید میگردد مگر گمراهان) حجر 56
(اگر انسان را از جانب خود رحمتی بچشانیم سپس آن را از او بازستانیم نومید و ناسپاس میگردد) هود 9
وقتی امید رفیق انسان شد دشواریها آسان میگردند و دورها نزدیک میشوند. بار الهی ای صاحب هستی از ناامیدی به تو پناه میبریم پس ای خالق بیهمتا ناامیدمان مکن از دریای بیکران رحمت خویش.
برگرفته از کتاب: نقش ایمان در زندگی تألیف دکتر قرضاوی
نظرات