امروزه بسیاری از جوانان میپرسند که وظیفهی اصلی ما چیست؟ حالا چه باید کرد؟ در پاسخ به اینگونه سؤالات لازم است که در مورد دو وظیفهی مهم و حیاتی فرد مسلمان اشاراتی داشته باشیم که عمل به این دو وظیفه بسا مشکلات ما را حل نموده و فرد مسلمان را آماده میسازد تا وظایف دیگر اسلامی- انسانی خود را به خوبی اجرا نماید.
اول- اصلاح نفس:
اصلاح نفس و خودسازی اساسیترین وظیفهی فرد مسلمان است که اگر فرد توانست نفسش را اصلاح کند، دعوت دیگران برایش خیلی آسان میشود. هدف ما از اصلاح نفس، ساختن فرد مسلمان است که باید ویژگیهای ذیل را دارا باشد:
۱. عقیدهی سالم: فردی که میخواهد نفس خود را اصلاح کند باید در قدم اول عقیدهاش را سالم نماید، یعنی عقیدهی اسلامی و صحیح سلف صالح را برگزیند و از بدعتها و خرافات دور باشد. مقصد ما از عقیدهی سالم این است که شخص باور نماید که در این عالم مقام والایی دارد و رسالت عظیمی بر دوش او گذاشته شده است، و اینکه، آنچه نزد خداست را بر همه چیز ترجیح دهد، برادر مسلمان خود را گرامی داشته و به او محبت ورزد و قرآن و حدیث پیامبر (ص) را منبع عقیدهی اسلامی بداند.
۲. عبادت صحیح: بعد از تمرکز بر عقیدهی سالم در اصلاح نفس، نوبت به عبادت صحیح فرا میرسد، و عبادت عام و شامل بوده و در انجام نماز، روزه، زکات، و حج منحصر نمیشود؛ چراکه رسالت ما در زندگی عبادت است چنانچه خداوند(ج) میفرماید: «وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون» جنها و انسانها را فقط برای عبادت آفریدیم. لذا بر همهی ما واجب است تا این معنای شمولی عبادت را در زندگی خود متحقق سازیم، و در مقابل هر عملی نیت خویش را تصحیح نماییم تا تمام امور مباح، عبادت محسوب شود. که در این صورت خانه، مدرسه، دانشگاه، شرکت، تجارتخانه، باغ، ورزشگاه.... محرابهای عبادت خدا به شمار میروند و تمام دنیا به معبد و پرستشگاه تبدیل میشود. قابل ذکراست که در تصحیح عبادت دو شرط لازم است: اخلاص و مطابقت با شریعت.
۳. اخلاق حسنه: ازجملهی مسایل اساس اصلاح نفس، آراستگی به اخلاق نیکو و حسنه است، آن اخلاقیاتی که قرآن و حدیث به آن دستور دادهاند؛ چراکه اخلاق بخش بزرگ حیات فرد را در برمیگیرد و مربوط به روابطش با دیگران میشود؛ لذا باید فرد داعی متخلق به اخلاق حمیده بوده، الگو و اسوهی شایسته برای مدعوین باشد. چنانچه پیامبر بزرگوار اسلام (ص) قدوهی ما در اخلاق بودند و ایشان فرمودند: «انما بعثت لاتمم مکارم الأخلاق» فرستاده شدم تا اخلاق خوب را به کمال برسانم.
۴. اطلاعات کافی: فرد مسلمانی که میخواهد نفس خویش را اصلاح کند و به میدان عمل اسلامی و دعوت به سوی خدا (ج) قدم بگذارد؛ باید معلومات کافی داشته باشد که این معلومات سه بخش میباشد:
- شناخت درست و متکامل از اسلام تا بتواند بر خود تطبیق نموده و اهلیت فراخوانی دیگران را کسب کند.
- از اوضاع گذشته و حال امت اسلامی آگاهی دقیق داشته، دشمنان اسلام را با انواع و اسلوبهایشان بشناسد، و به دعوتگران به سوی خدا (ج) شناخت داشته و راههای همکاری با دعوتگران را دریابد.
- باید در یکی از رشتههای علمی معاصر تخصص داشته باشد. مثل پزشکی، مهندسی، کشاورزی، صنعت و غیره
۵. توانائی جسمی: ازجملهی آنچه به اصلاح نفس دعوتگر مربوط میشود، توجه به سلامتی بدن است تا اینکه توان تحمل مشقتهای عمل، دعوت و جهاد را داشته باشد. چنانچه پیامبر (ص) می فرماید: «المؤمن القوی خیر وأحب إلی الله من المؤمن الضعیف وفی کل خیر» مؤمن قوی از مؤمن ضعیف نزد خدا برتراست و در همه خیر وجود دارد.
۶. نفع رساندن به دیگران: مسلمانی که میخواهد اصلاح شود باید به دیگران نفع برساند و همیشه به فکر این باشد که کجا کسی مشکلی دارد تا رفته به دادش برسد نه اینکه خدای نخواسته منتظر باشد که کجا مستمندی است تا از ناچاری او سوء استفاده نموده و او را بردهی خویش سازد.
۷. حریص بودن بر وقت: و نیز باید بر وقتش حریص باشد و نگذارد اوقات گرانبهایی که نعمت الهی است بیهوده صرف شود.
۸. نظم در کارها: همهی کارهای این فرد مسلمان باید منظم باشد، و هر روز طبق تقسیم اوقات تمام وظایفش را تنظیم نموده و بداند که در کدام روز و کدام ساعت و در کجا برنامه دارد تا تمام دیگر کار ها را مطابق آن نظم ببخشد.
۹. توانائی کسب و کار: باید مسلمان داعی و کسی که میخواهد خود را اصلاح کند، بیکار و سربار جامعه نباشد، بلکه به یکی از وظایف مشروع مشغول فعالیت و کار باشد.
دوم- دعوت دیگران: وظیفهی حیاتی دیگر فرد مسلمان، دعوت و فراخوانی دیگران است. قضیه دعوت به سوی خداوند (ج) در یک و چند مقاله نمیگنجد، بلکه باید به کتابهایی که در زمینهی دعوت و دعوتگر نوشته شده مراجعه صورت گیرد؛ لذا به بعضی اشاراتی در این مورد بسنده میشود.
احساس شرف و عزت: چقدر عزت و افتخار است. تو را که به سوی الله متعال دعوت میکنی، به سوی بالاترین مقصد و هدف فرا میخوانی! چون دعوت به سوی خدا وظیفهی پیامبران است؛ سخنی که در راه دعوت گفته میشود نیکوترین سخن بشری می باشد چنانچه خداوند میفرماید: «ومن أحسن قولاً ممن دعا إلی الله وعمل صالحاً وقال إننی من المسلمین» (فصلت:33) سخن چه کسی نیکوتر است از کسی که به سوی خدا دعوت نموده و عمل صالح انجام میدهد و میگوید من از جملهی مسلمانانم.
ما به سوی خدا، توسط کلام خدا و اقوال پیامبرش دعوت میکنیم؛ آیا سخنی از این برتر وجود دارد؟
اموری که مربوط به دعوتگر میشود:
- دعوتگر باید بداند که دعوت به سوی خداوند (ج) بر او واجب بوده و کار نافلهای نیست، لذا باید در هر وقت و در هر حالت و شرایط دعوت نماید، اگر در زندان یا زیر هر قسم فشاری قرار داشته باشد؛ و اگر هر قسم اذیتی را در راه دعوت میبیند باید از دعوت باز نایستد. و باید همراه مردم مثل درخت باشد که درخت را به سنگ میزنند اما درخت به جای عکسالعمل و انتقام میوه میدهد.
- باید در حالت نیرومندی و توان دعوت نماید نه در حالت ضعف و کسالت.
- دعوتگر باید الگوی نیکی برای مدعوین باشد، هیچوقت خلاف گفتههایش کاری انجام ندهد تا مورد غضب خداوند قرار نگیرد.
- دعوتگر باید در دعوت خود اخلاص داشته باشد و غیر از رضایت خداوند(ج) چیزی را نخواهد و منتظر توصیف و ستایش مردم نباشد.
- دعوتگر باید مقداری از قرآن و حدیث را حفظ داشته باشد در موقع دعوت به آیات و احادیث استناد نماید.
- دعوتگر باید حق بگوید ولو که ظاهراً تلخ به نظرآید آن هم به اسلوب حکیمانه.
- دعوتگر باید بین علم و عمل پیوند ناگسستنی را برقرار سازد.
- دعوتگر باید زمان دعوت را مراعات نماید تا مدعوین را خسته نکند.

نظرات