دستەی نخست با برساختن تصویری آرمانی و مطلوب به تصفیەی امتگرایی اردوغان از قومگرایی و پانترکیسم پرداختند. در این پندار وانمود میشود که رئیسجمهور ترکیه «امیرالمومنین» نوین است که بسان خلفای راشد در حال دادگستری و اسلامخواهی در اقطاب عالم اسلامی است.
دستەی دوم هم با تأکید بر انحطاط فزایندەی نهاد انتخابات در ایران، سهواً یا عمداً پسرفت دموکراتیک ترکیه و زوال فزایندەی مقولەی آزادی بیان را نادیدە میگیرند.
٢- در اینجا به صورت موجز میکوشم به این دو چالش پاسخ دهم.
اول: گزارش نهایی ناظران بینالمللی وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا در این زمینه میتواند فصلالخطاب باشد:
انتخابات ترکیهی آزاد ولی غیرعادلانه بود.
در واقع اصل مطلب، این دو کلمه است. اگر در ایران هیچ یک از این دو مهم، محصل نمیشود، دالّ بر این نیست که در هر دو نمرەی بیست بە ترکیە بدهیم. به عبارت بهتر در کشور همسایه، اپوزیسیون توانست واردِ گود شود ولی در غیاب برابر بودن میدان و رقابتی عادلانه. اولی شایستەی ستایش است و دومی سزاوار سرزنش!
٣-- ما دربارەی نگاە پرعطوفت بخشی از اسلامگرایان به «خسرو خوبان» ترکیه باید گفت ظاهراً الزامات ساخت دولت - ملّت و اجبار دولتها برای پیروی از اصلی بنام منافع ملی نمیتواند این دوستان را قانع کند.
برای آنها، این متناقضنما نیست که اردوغانی که ده سال قبل بشار اسد را تکفیر و تفسیق میکرد و وعدەی نماز فتح در مسجد اموی دمشق را میداد، امروز برای در آغوش کشیدن او در کوه قاسیون لحظهشماری کند.
بشار همان بشار است و سوریه هم همان، آنکه تغییر کرده اردوغان است و آنچه فراموش شده، صبغەی اسلامگرایانەی سیاست قبلی است.
ظاهراً یادآوری مکرّر این موارد برای این دوستان مُقنِع نیست. لذا به یک تناقض مهم معرفتی و بنیادین میپردازم.
٤-- ایدئولوژی حاکم بر ترکیەی کنونی ملغمەی از اسلام و پانترکیسم است کە ازدواج کاتولیکی دو حزب عدالت و توسعه و حرکت ملی، ویترین سیاسی آن است.
اکنون سخن این است که این ملغمه نه تاکتیکی سیاسی و موقت، بل از قضا جوهر مسأله و تنها صورت قابل تحقق آن است.
نگاهی کوتاه به گذشته، مبیّن این حقیقت است.
پان ترکیسم، نخست نه در ترکیه بلکه در روسیه زاده شد.
٥- تاتارها در مقام رهبر و مرجع جامعەی مسلمان امپراتوری روسیه، ملهم از نضجگیری ناسیونالیسم، پاناسلاویسم و بینالمللگرایی سوسیالیستی، دلباختەی دو ایسم ماهیتاً متضاد شدند: پاناسلامیسم و پانترکیسم!
اسماعیل گاسپرینسکی نیای فکری پانترکیسم، همزمان پاناسلامیستی دو آتشه بود.
پاناسلامیسم واکنشی خودانگیخته در برابر فشارهای دنیای بیرون در حال تغییر بود و مناسب امپراتوری چند ملیتی روسیه که جوامع مسلمان را در خود جای داده بود.
پانترکیسم هم ایدئولوژی وامگرفته از بخش اروپایی روسیه و پاسخی روحی به پرسشهای جدیدی که پی در پی میآمدند.
از قضا در اوان کار عثمانیها اولی را میپسندیدند و نسبت به پیامدهای ویرانگر دومی برای وحدت امپراتوری خود بدگمان بودند.
بعداً با زوال نفوذ ترکها در خاورمیانەی عربی، آنها هم پانترکبسم را بعنوان جبران مافات و ابزار محافظت از مردهریگ امپراتوری پذیرفتند.
در اینجا نیز مانند روسیه، الزامات نظام امپراتوری پیوندی کارکردی میان اندیشەی اتحاد اسلام و پانترکیسم پدید آورد.
٦- زبانآورترین روشنفکران ترک این برهه مانند گاسپرینسکی، احمد آقایف و علی بی حسین زاده پانترک و اسلام گرا بودند.
ترک کردن، اسلامی کردن و اروپایی کردن شعار معروف حسین زاده روشنفکر قفقازی بود. تزی که با کمی تغییر توسط ضیاء گوی آلپ نظریهپرداز پانترکیسم به صورت نماد در ترکگرایی عثمانی درآمد.
پاناسلامیسم چه در بیان سید جمال الدین اسدآبادی و چه نسخەی عبدالحمید، مشوقی برای گذار از شکاف شیعه و سنی و تاسیس فرمی بود که محتوای آن را ترکگرایی تشکیل میداد.
٧- پیوند اسلام و ناسیونالیسم ترک در اینجا ابعادی فراتر از آلیاژهای فکری مشابه در ایران و جهان عرب دارد.
شیعهگری عجین شده با ملیگرایی ایرانی، به هیچوجه از ظرفیتها و تواناییهای امت گرایانەی اولی برخوردار نیست و همیشه در مظان تلخیص به نسخههای فرقهگرایانه و محدود قرار دارد.
در تجربەی عربی هم علیرغم پیوند ارگانیک اسلام با زبان عربی، امکان برساختن ملغمەای موفق از اسلام و پانعربیسم بسان ترکها وجود ندارد.
پیشگامان بیداری عربی، عموماً عرفیگرایانی بودند که آرمان خود را در رهایی از سلطەی ترکها و اروپاییهای جایگزین آنها میدیدند.
بعبارت دیگر ناسیونالیسم عربی در لحظەی تاریخی بی دولتی عربها متولد شد، در حالی که برای ترکها قضیه برعکس بود.
نظرات
مهمان
12 خرداد 1402 - 21:16درود بر دکتر خدیو با اطلاعات نو و تحلیل واقعبینانە.
کردپرس
12 خرداد 1402 - 22:03استعفای جمعی همه اعضای هیات اجرایی مرکزی CHP همه اعضای هیات اجرایی مرکزی CHP استعفای خود را به قلیچدار اوغلو تسلیم کردند. به گزارش کردپرس، همه اعضای هیأت اجرایی مرکزی حزب جمهوری خواه خلق (CHP) پس از نشست این حزب به دلیلی که هنوز اعلام نشده است، استعفا کردند. بنا بر خبر اورنسل، هیات اجرایی مرکزی CHP امروز برای اولین بار پس از انتخابات تشکیل جلسه داد. این نشست که به ریاست کمال قلیچدار اوغلو در ساختمان مرکزی این حزب برگزار می شد، 5 ساعت به طول انجامید. پس از این نشست همه اعضای هیات مرکزی حزب استعفای خود را به قلیچدار اوغلو دادند و او نیز با استعفای آنها موافقت کرد. روز گذشته اخباری مبنی بر این منتشر شده بود که قلیچدار اوغلو خواستار استعفای اعضای هیات مرکزی CHP شده است. مجمع CHP قرار است در ساعت 10 صبح روز شنبه سوم ژوئن تشکیل جلسه بدهد. انتظار می رود قلیچدار اوغلو نام اعضای هیات مرکزی جدید خود را پس از نشست مجمع حزب در روز شنبه اعلام کند. قلیچدار اوغلو روز گذشته در گفتگو با فکرت بیلا روزنامه نگار خلق تی وی، در پاسخ به این که آیا می خواهد استعفا دهد یا خیر، اعلام کرد که این تصمیم در مجمع حزب مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین پس از نشست 5 ساعته اعضای هیات مرکزی CHP در روز پنجشنبه، کمال قلیچدار اوغلو و اکرم امام اوغلو شهردار استانبول با یکدیگر دیدار کردند. طرفین پس از این دیدار که یک ساعت و نیم به طول انجامید، هیچ اظهار نظری درباره محتوای این نشست نکردند.
زهرا کمیجانی
12 خرداد 1402 - 22:05صلاح الدین دمیرتاش: چرا اینگونه شد؟ منبع: آرتی گرچک برگردان: سرویس ترکیه - زهرا کمیجانی سرویس ترکیه - متن زیر ترجمه ای است از یادداشت انتقادی صلاح الدین دمیرتاش سیاستمدار کرد در بند و رئیس پیشین HDP که در آن به مشکلات درون سازمانی این حزب پرداخته است؛ مشکلاتی که منجر به شکست در انتخابات و از دست رفتن بسیاری از کرسی های حزب شدند. ما یک روند انتخاباتی بسیار مهم را پشت سر گذاشتیم. گروهی که زمام دولت را در دست گرفته بودند، از همه امکانات دولت استفاده نامحدود کردند، و بازی انتخابات را بدون در نظر گرفتن ارزش های اخلاقی با کارزار بزرگی برای بدنامی رقبا به راه انداختند. اما این سهل انگاری است که عدم موفقیت حزب خودمان را در انتخابات پارلمان تنها به همین چیزها تقلیل دهیم. من نتایج انتخابات مجلس را بر اساس استان ها و حوزه های انتخابیه تحلیل کردم. میزان آرای حزب ما در 87 حوزه انتخاباتی کاهش یافته است. نمی توان دلایل این کاهش را در یک مقاله توضیح داد. باید با ارائه گزارش های تحلیل علمی میدانی درباره این موضوع به بررسی گسترده و عمیق آن در جلسات حزب پرداخت. اگرچه این امکان در دست من نیست، با این حال می توانم چند مورد از موضوعاتی که به نظرم می رسد را با شما در میان بگذارم. نکاتی که به آنها اشاره می کنم نه درباره موضوعات عملی مانند استراتژی و تاکتیک انتخابات، انتخاب نامزدها و مطالعات میدانی، بلکه در چارچوب موضوعات کلی خواهند بود. کارزار انتخاباتی HDP نصف و نیمه و نامرتب بود قبل از هر چیز باید توجه داشت که یکی از بزرگترین ویژگی های جنبش سیاسی دموکراتیک کرد این است که فقط یک حزب انتخاباتی یا جنبش انتخاباتی نیست. حزب سیاسی برآیند مبارزات مردمی و جنبش های مردمی است که سالها است برای حل مسئله کرد در جریان است، همچنین این حزب بر اساس شرایط مبارزه شکل می گیرد و بر اساس آن شرایط موضع می گیرد.این ماهیت فعالیت سیاسی است. اما همین جنبش در انتخاباتی با 63 میلیون رای دهنده، وارد رقابت می شود و می تواند سومین فراکسیون بزرگ مجلس را تشکیل دهد. وقتی از اینجا به آن نگاه می کنیم، حزبی وجود دارد که با وجود همه سختی ها توانسته زنده بماند. ما باید قدردان حمایت مردم باشیم. بدیهی است که انتخابات برای جنبش سیاسی کرد مسئله بودن یا نبودن نیست. با این حال، با وجود این که ما انتخابات بسیار مهمی را پشت سر می گذاشتیم، اما جنبش سیاسی کرد خیلی دیر متوجه این موضوع شد یا خیلی دیر نسبت به حساسیت آن آگاهی یافت. زمانی که متوجه شد هم دیگر آب از سر گذشته و خیلی دیر شده بود. حزب ما تنها یک ماه مانده به روز رای گیری تازه کارزار انتخاباتی خود را راه انداخت که آن هم تنها یک کارزار نصف و نیمه و درب و داغان بود. دولت AKP-MHP پنج سال است که در حال برگزاری کارزار انتخاباتی است از سوی دیگر، دولت AKP-MHP در پنج سال گذشته نوعی مهندسی انتخاباتی را به عنوان بخشی از استراتژی خود برای بقا شکل داده است؛ این مهندسی انتخاباتی از سال 2014، آغاز شد، درست از روزی که طرح فروپاشی عملی به اجرا درآمد. این دولت همزمان با استفاده از امکانات حکومتی که در دست داشت، در سرکوب و فشار علیه مخالفان خود از هیچ چیزی فروگذار نکرد، و با استفاده از همین ابزار، تبلیغات بی وقفه و کثیفی را علیه گروه های مخالف خود به کار انداخت. دولت AKP-MHP دست به برساخت نوعی از ملیت گرایی ترکی مختص AKP زده است. دولت AKP برای این منظور، سالهاست که از هر ابزاری بهطور مؤثر استفاده میکند، از سریالهای تلویزیونی بر پایه روایتهای تحریفشده تاریخی، و داستانهای قهرمانانه اغراقآمیز گرفته تا فعالیتهای فرقهها، از روزنامهها و برنامههای سرگرمی زنانه تا برنامههای گفتگوی مذهبی، از برنامههای درسی مدارس تا برنامههای تحلیلی خبری، از پوستر و بیلبورد خیابانی تا موسیقی. به عبارت دیگر تلاش موثری برای برساخت نوع جدیدی از انسان انجام گرفته است. آنها با این روش چنان فروپاشی فرهنگی به وجود آوردند که در جامعه توده ای برساخته شد که به ظلم و دزدی و فساد و ظلم و تهمت آنچنان دست انداخته که گویی اینها اصول اصلی "دین" هستند. شما گهگاه برخی از این مخاطبان را در مصاحبه های خیابانی می بینید. دولت تلاش کرد تا توده برساخته خود را که درباره آن گفتم، در یک "منطقه محفوظ" (حوزه سیاسی محافظت شده) نگه دارد. آنها با استفاده کامل از امکانات دولتی این منطقه را به جایی راحت و امن برای توده برساخته بدل کردند. دولت همه ساکنان مناطق (حوزه های سیاسی) دیگر را تروریست اعلام کرد. هدف آن این بود که صدای مناطق سیاسی دیگر به مخاطب منطقه سیاسی برساخته خودش نرسد. HDP با یک کارزار در حد انتخاب انجمن محلی نمی توانست به موفقیت دست یابد شما نمی توانید با کارزاری غیر حرفه ای و آماتور در حد انتخابات انجمن محلی برای پیروزی در انتخاباتی با 63 میلیون رای دهنده که باید 15 درصد کرسی های مجلس و بالای 50 درصد آرای انتخابات ریاست جمهوری را در آن به دست بیاورید، موفق شوید. من به این وسیله می خواهم به روشن کردن برخی مسائل بپردازدم. در پنج سال گذشته سعی کردم با نامه هایی که به ستاد HDP می نوشتم، پیام هایی که پست می کردم و با نوشتن مقالاتی این حقایق را توضیح دهم، اما هر بار پژواک صدای من به خودم بازگشت. این که اشتباهات سازمان های ما باعث این شود که مردم مان در حال تجربه چیزهایی اند که واقعا حقشان نیست؛ از نظر من واقعا نادرست است و می خواهم آن را با شما در میان بگذارم. متأسفانه اغلب سازمان های ما ناکارآمد عمل می کنند. شاید برخی نتوانستند این را بفهمند، اما زمانی که من در اول ژانویه 2023 کارزار انتخاباتی را با امکانات محدود خود آغاز کردم، هدفم این بود که توده ها و نهادها را در حالت آماده باش قرار دهم. من پیشتر هم از زندان تلاش خیلی زیادی برای برقراری ارتباط با همه اقشار اجتماعی را انجام دادم که با تعصب به ما نگاه میکردند. من برای حدود پنج هزار نفر نامه و کارت نوشتم، با هزاران توییت، صدها مقاله و مصاحبه سعی کردم فضا را برای HDP باز کنم. چون خلأ بزرگی وجود داشت و هیچکس تلاش نمی کرد این خلأ را پر کند یا حتی اگر تلاش می کرد موفق نمی شد. با این حال، برخی از دوستان خودی ما به جای درک این تلاشها، با این جمله که «او می خواهد خودش را نشان دهد» سعی در تخریب من کردند. با این حال اگر کمبود و نارسایی ای در کار باشد این تنها با انتقاد و پیشنهاد برطرف می شود، نه با حملات ناروا. یاوه گویان درون حزب باعث عدم هماهنگی درون HDP شدند همه تلاش من این بود که حزب ما و مردم ما پیروز انتخابات شوند. متأسفانه به دلیل نفوذ کسانی که در مقر حزب با یاوه گویی های توخالی به غیبت پشت سر این و آن مشغولند، نتوانستیم هماهنگی و وحدتی را که می خواستیم در عرصه سیاسی ایجاد کنیم. به همین دلیل قبل از هر کس دیگری کاستی های خود را می پذیرم و با خود انتقادی به این موضوع می پردازم. من هم باید بیشتر تلاش می کردم، باید برای همکاری بیشتر فشار می آوردم. همه دوستان من نیز نیاز به انتقاد از خود دارند زیرا آنها سیستم AKP-MHP را به درستی تجزیه و تحلیل نکردند و اقدامات درستی را در زمان مناسب انجام ندادند و در برابر عملیات روانی علیه ما با هدف قرار داده شدن من، واکنش مناسب نشان ندادند. اگر تحلیل مناسبی صورت نپذیرد ریزش ها ادامه خواهد یافت جنبش سیاسی دموکراتیک کرد، گسست های جامعه شناختی تجربه شده در جامعه عمومی ترکیه را به خوبی تحلیل نمی کند و عملکردی را به نمایش می گذارد که به دور از خوانش صحیح تغییرات و گسست ها در جامعه کرد است. پس از «کودتای خودی ها» توسط دولت AKP-MHP در 20 جولای 2016، نهادهای سیاسی، فرهنگی، مطبوعاتی، زنان، جوانان و مدیریت محلی ما منحل و غصب شدند و یک سیستم بسیار رذیلانه به جای آن به کار گمارده شد. در حالی که بیکاری و فقر در همه جا، در حال نابودی مردم بود، کودکان ما را درگیر مواد مخدر و فحشا کردند. جوانی که قبلاً در کار حزبی احساس ارزشمندی و قدرت می کرد، ناگهان تنها و بی صاحب رها شد و برای خود راهی برای آرامش جستجو کرد. ما هزاران جوان داریم که در این راه فاسد شده و گرفتار ماجراهای فحشا و مواد مخدر و جاسوسی (برای دولت) شده اند. طبقه متوسط کرد نیز به دلیل بی هدفی سیاسی و ترس از بیکاری به سرعت عقب نشینی کرد نه سبک انقلابی و نه سبک اصلاح طلبی نمی توانست جایگزین احساس پوچی جوانان ما شود. کسانی که این شکاف را پر کردند در کلام رادیکال بودند، اما در عمل کسانی بودند که از میز قمار بلند نمی شدند. گونه های شخصیتی که هیچ کاری جز دادن شعار های توخالی نداشتند، بر فضای سیاسی و اجتماعی مسلط شدند و باعث افت کیفیت و کمیت در جنبش سیاسی کرد شدند. آنها با کاسه داغتر از آش شدن، بر فضای سیاسی مسلط شدند. حالا اگر این موضوعات به خوبی حل نشوند، ریزش ها همینطور ادامه خواهند یافت. اکنون وقت آن است که هر موضوعی را از مشکلات خرد جامعه گرفته تا مسائل کلان آن روی میز بگذاریم و به خلق سیاست های سازماندهی و ایجاد راه حل بپردازیم. جوان کرد به مظاهر زندگی مدرن با حسرت نگاه می کند اما جیبش همیشه خالی است هنوز نه کردهای ساکن در روستاهای دور افتاده شمزینان و نه کردهای قلب استانبول دست از مطالبات جدی خود در حوزه زبان، هویت و حقوق فرهنگی خود برداشته اند و نه این مطالبات به آنها داده شده است. اکنون همه این کردها از روستاهای دور افتاده تا قلب استانبول، با رفتن به سایت آمازون، می توانند لباس ها و کفش های قشنگ را تماشا کنند و موسیقی اقصی نقاط جهان را گوش دهند و با حسرت از دور به کافه ها و رستوران های مجلل نگاه کنند. کردی که تا دیروز تنها دو انتخاب بین گیوه آستر دار و گیوه بی آستر داشت، امروز حق انتخاب های زیادی دارد اما یک قران پول در جیبش نیست. ما نمی توانیم این حقیقت را نادیده بگیریم یا آن را حل نکرده از کنارش بگذریم. هیچکس نمی تواند با شعار تو خالی پیشرفت کند اگر نتوانید مدرنیته دموکراتیک را برای مردمی که تا این حد در معرض مدرنیته سرمایه داری هستند توضیح دهید و به وسیله نهادهای آن، زندگی بدیل، زیبا و شرافتمندانه ای را به این مردم ارائه دهید، فروپاشی اجتماعی اجتناب ناپذیر خواهد بود. ما باید شرایط را خیلی خوب تحلیل کنیم و تدابیری را در جهت پیشگیری از فروپاشی اجتماعی بیاندیشیم. زنگ خطر مدت ها است به صدا درآمده و نتایج انتخابات آخرین هشدار است. ما تنها از طریق تحلیل درست و فعالیت مستمر می توانیم این زنگ خطر را خاموش کرده و به پخش مارش های پیروزی بپردازیم. ما باید با انتقاد سازنده از خود و حزب خود، یک فرآیند بازسازی جامع را آغاز کنیم. ما نباید فرصت را در اختیار آدم های بی ارزشی قرار دهیم که دستشان را به هم می مالند و تنها منتظر فرصتی برای حمله به حزبمان هستند و حرف آنها را جدی بگیریم. نقدهایی که سازنده نیستند و به روند کار و بازسازی حزب کمکی نمی کنند، ارزش وقت گذاشتن ندارند. شما هم باید به این موضوع توجه کنید. من ایمان کامل دارم که مردم ما از عهده این امر بر خواهند آمد. به هر حال با وجود همه موانع هنوز هم راه دشوار مبارزه که تلاش فداکارانه و هزینه زیادی را به همراه دارد، باز است. من ایمان دارم که می توان با دوری از چیزهایی که به این مبارزه آسیب می زنند، با اقدام به یک نوسازی بزرگ از عهده این امر برآمد.
رجب طیب اردوغان
12 خرداد 1402 - 22:08رجب طیب اردوغان: هدف ما ایجاد کمربند صلح و امنیت در اطراف ترکیه است «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه در مجمع عمومی اتحادیه اتاقها و بورسهای ترکیه در آنکارا گفت که هدف آنها ایجاد کمربند امنیت و صلح در اطراف ترکیه است. بە گزارش کردپرس، «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه طی اظهاراتی در هفتادونهمین مجمع عمومی اتحادیه اتاقها و بورسهای ترکیه در آنکارا گفت که هدف آنها ایجاد کمربند امنیت و صلح در اطراف ترکیه از اروپا تا دریای سیاه، از قفقاز و خاورمیانه تا شمال آفریقا است. به نوشته آژانس خبری آناتولی، «رجب طیب اردوغان» در سخنانی در هفتادونهمین مجمع عمومی اتحادیه اتاقها و بورسهای ترکیه در آنکارا اظهار داشت که هدف آنها ایجاد کمربند امنیت و صلح در اطراف ترکیه از اروپا تا دریای سیاه، از قفقاز و خاورمیانه تا شمال آفریقا است. اردوغان در ادامه با اشاره به نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری ترکیه تصریح کرد: «مصمم به اتخاذ اقدامات لازم به منظور افزایش سطح رفاه عمومی هستیم. به سیاست دولت مبنی بر ممانعت از تاثیر منفی تورم بر زندگی شهروندان نیز پایبند هستیم.» رئیس جمهور ترکیه ادامه داد: «خرد آناتولی بار دیگر بر مهندسی سیاسی چیره شد. تلاش برای هدایت سیاست ترکیه از طریق گروههای تروریستی به هدف خود نرسید.» اردوغان همچنین گفت: «بی تردید هر یک از شهروندانمان که به اراده ملی اعتماد و آرزوی سعادت ترکیه را داشته و خود را بخشی از این سرزمین میداند، برنده این انتخابات است.» رئیس جمهور ترکیه همچنین در پایان گفت که ائتلاف سابق ترکیه در پای صندوق رای دومین کارت قرمز را از ملت دریافت کرد و در ارتباط با مشکلات مربوط به صدور ویزای شینگن نیز گفت: «مشکل ویزا را که اخیرا به عنوان یک باج گیری سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است را در اسرع وقت حل خواهیم کرد.»
ص.ا
13 خرداد 1402 - 00:01نظام ترکیه نظام اتاتورک ونژادپرستی هستش که انگلیسی ها کاشتند اردوخان تا حالاهیچ غلطی نتونسته علیه نظام اتاتورک انجام بدهد قلیچ هم می آمد فقط عرصه برای ایران تنگ تر میشد والا هیچ کاری مناسبی نمی توانست انجام بدهد
روح الله سوری ـ ایران فردا
13 خرداد 1402 - 11:08صلاح الدین خدیو در مصاحبه با ایران فردا : انتخاب مجدد اردوغان تهدیدی برای دموکراسی ترکیه است / ناسیونالیسم و پان ترکیسم اردوغان برای ایران چالش زا خواهد بود روح الله سوری ـ ایران فردا طی دو دهه اخیر نام ترکیه بیش از هر کسی با نام رجب طیب اردوغان گره خورده است و انتخابات اخیر نیز نشان داد که بیرون کشیدن کلید کاخ ریاست جمهوری از دستان ایشان و حزب عدالت و توسعه کار چندان آسانی برای احزاب مخالف نیست، هر چند که این احزاب تا یک قدمی پایین کشیدن اردوغان از مسند ریاست جمهوری پیش رفته باشند. جایگاه خاص و نوع بازی ترکیه اردوغان در زمین سیاست خارجی، این انتخابات را برای بسیاری از کشورها از روسیه گرفته تا آمریکا و اروپا به انتخاباتی مهم تبدیل کرده بود چرا که سرنوشت این انتخابات تا اندازه زیادی تعیین کننده چگونگی تاثیرپذیری منافع ملی آنها از این موضوع به حساب می آمده است. نشانه های چنین تاثیرگذاری را به وضوح می توان در برنامه های انتخاباتی دو کاندیدای اصلی و مواضع آنها نسبت به اتحادیه اروپا، روسیه و جنگ اوکراین و موضوع مهاجران مشاهده کرد. اهمیت این موضوعات و همچنین آینده روابط ایران و ترکیه بویژه در موضوعات مهمی چون تحولات قفقاز جنوبی، ما را بر آن داشت تا برای بررسی بیشتر و دقیق تر این موضوعات پای صحبت های صلاح الدین خدیو کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر مسائل کردی بنشینیم و حاصل آن مصاحبه ای پربار و خواندنی شد که مشروح آن را در ادامه می خوانید: موضوعی که با مشاهده پراکندگی جغرافیایی آرا در انتخابات این دوره ترکیه متوجه می شویم این است که مناطق مرکزی این کشور بیشترین رای را به اردوغان داده اند و در مقابل قلیچدار اوغلو در شهرهای واقع در شمال غرب، غرب و جنوب غربی که عمدتا جز شهرهای بزرگ و توریستی ترکیه هستتد آرا بیشتری را کسب کرده است. از آنجا که در این شهرها عموما شاهد نوعی تفاوت در سبک زندگی مردم و نگاه آنها به مقوله ازادی های اجتماعی و سیاسی نسبت به مناطق مرکزی هستیم به نظر شما این مساله چه تصویری از جامعه امروز ترکیه پیش روی ناظران قرار می دهد؟ نقشه انتخاباتی ترکیه براساس آرای نامزدها به تفکیک استانها را می شود نوعی نقشه جامعه شناسی سیاسی ترکیه معاصر و گرایشهای سیاسی و فرهنگی مردم آن تصور کرد.همانطور که اشاره فرمودید مناطق مرکزی آناتولی استانهایی هستند که عمدتا آرای خود را به سبد اردوغان ریختند. به لحاظ اقتصاد سیاسی عمده پژوهشگران بر این باورند اصلاحاتی که از دهه هشتاد و زمان نخست وزیری مرحوم تورگوت اوزال شروع شد بعد از کودتای کنان اورن در ۱۹۸۰ و سیاستهای تعدیل و آزادسازی اقتصادی که انجام گرفت پیامدها و آثار خودش را در همین منطقه آناتولی نشان داد. به این صورت که این مناطق که قبلا سهم کمتری در تولید ناخالص ملی داشتند بیش از هر زمان دیگری وارد اقتصاد این کشور کرد. اقتصادی که به مرور و سال به سال بیشتر در اقتصاد بینالمللی ادغام میشد. مسالهای که در یکی دو دهه اخیر به عنوان معجزه اقتصادی ترکیه میبینیم همان تحولات اقتصادی استانهای مرکزی ترکیه است که آنجا را به قطب جدید صنعت تبدیل کرده است. خیلی از صاحبنظران بر این باورندکه برآمدن حزب عدالت و توسعه چیزی نیست جز خواست مشارکت طبقات مذهبی و محافظهکار مستقر در استانهای مرکزی که پس از ورود به عرصه اقتصادی کشور خواهان مشارکت سیاسی هم شدند و گرایش سیاسی آنها که نوعی محافظه کاری و مذهب گرایی بود خودش را در برآمدن حزب عدالت و توسعه نشان داد.اکنون هم این وضعیت را میبینیم که نقشه انتخاباتی ترکیه تقابل و صف آرایی دو سنت سکولار و اسلامگرا در ترکیه است. سنت اسلامی که پس از تشکیل جمهوری در 100 سال قبل به مدت 80 سال به حاشیه رفته بود. هرچند در برخی احزاب راست میانه و محافظهکار خودش را نشان میداد ولی سیطره ارتش مداخله گر این کشور و عدم انعطاف احزاب سکولار فرصت عرض اندام را به آنها نمیداد. این تحولات اقتصادی دهه 80 و ۹۰ فرصت سیاسی را برای نمایندگان سیاسی آنها که همفکران اردوغان بودند فراهم کرد. به صورت کلی استانهای ساحلی و غربی و جنوب غربی ترکیه کماکان پایگاه سنت سکولار هستند چون اصلاحات آتاتورک بیشترین تاثیر را در این مناطق گذاشته و سخت است که به این راحتی گلیم را از زیر پای آنها درآورد. رابطه کردهای ترکیه با حکومت ها همیشه از موضوعات حایز اهمیت در عرصه سیاست داخلی و حتی خارجی ترکیه طی چند دهه اخیر بوده است. با توجه به اقبال بسیار بیشتر شهرهای با جمعیت غالب کرد به قلیچدار اوغلو و رای اوردن اردوغان در این انتخابات، شما آینده رابطه کردها با دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟ مناطق جنوب و جنوب غربی این کشور هم وضعیتی مشابه برقرار است. با این تفاوت که این مناطق برخلاف مناطق غربی و ساحلی از درجه توسعه یافتگی کمتری برخوردارند که این مساله هم در واقع یکی از مشکلات دولت-ملت ترکیه یعنی مساله کردها طی صد سال اخیر می باشد. چیزی که باید مورد اشاره قرار داد این است که از زمان آزادتر و رقابتیتر شدن انتخابات در ترکیه، آرا کردها که عمدتا بر انگارههای هویتی استوار است رو به رشد بوده و احزاب کرد مخالف سیستم ترکیه و مشخصا آ.ک پارتی و اردوغان، شهرهای بزرگی مثل وان، دیاربکر و ماردین را به قلعه تسخیرناپذیر احزاب چپ و هویت طلب کردی تبدیل کرده اند و شاهد وضعیتی دوقطبی در این مناطق می باشیم که نظر به مسائل لاینحلی که بین اپوزسیون کرد و اردوغان درست شده و به خصوص سیاست مشت آهنین و سرکوب بیرحمانه دولت نسبت به کردها و سازمانهای سیاسی آنها چه در داخل و چه شاخههای نظامی آنها در خارج مانند پ.ک.ک در شمال عراق و احزاب هم پیمان آن در فدراسیون کرد سوریه، من فکر می کنم دوقطبی و تنش در روابط طرفین بیشتر خواهد شد و شاهد مسائل بیشتری در 5 سال آینده خواهیم بود. مگر اینکه تحولی ناگهانی رخ دهد و مثلا با میانجیگری امریکا که به نظر نمیرسد چندان ممکن باشد، دوباره مذاکرات صلح از سر گرفته شود. من فکر میکنم حملات دولت ترکیه به کردهای شمال سوریه و شمال عراق ادامه پیدا میکند و به موازات آن شاهد تنش بیشتر هم خواهیم بود و حالت دوقطبی ادامه پیدا خواهد کرد. هرچند نمیتوان انکار کرد بخشی از کردهای محافظهکار و مذهبی به دلیل غیاب عناصر مذهبی در گفتمان نیروهای چپ و سکولار کرد به اردوغان هم رای میدهند. یکی از مهمترین اختلاف دیدگاه هایی که در این دوره میان دو نامزد اصلی انتخابات شاهد بوده ایم نگاهی است که اردوغان و اوغلو به موضوع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا داشته اند. اقای اوغلو در تبلیغات انتخابی خود به عنوان یک حامی سرسخت پیوستن سریع ترکیه به اروپا ظاهر شد و این موضوع را بطور رسمی به عنوان یکی از وعده های انتخاباتی خود عنوان کرد در حالی که اردوغان برخلاف اوغلو موضع مثبتی نسبت به این مساله از خود بروز نداده و حتی بعضا آمریکا و اروپا را متهم به دخالت در انتخابات این دوره ترکیه کرده است . نتیجه این انتخابات و برنده شدن اردوغان چه چیزی راجع به نگاه جامعه ترکیه به مساله مهمی چون پیوستن به اتحادیه اروپا به ما می گوید و چه چشم اندازی از آینده روابط ترکیه با اتحادیه اروپا می توان داشت؟ در رابطه با مساله عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا باید خاطرنشان کنم در ابتدای روی کار آمدن دولت حزب عدالت و توسعه در سالهای 2000 آقای اردوغان و همکارانشان اشتیاق زیادی برای پیوستن به اتحادیه اروپا داشته و گامهای اولیه را هم برداشتند و پیشرفت هایی هم داشتند. آن زمان این گزینه برای حزب اردوغان نوعی سوپاپ اطمینان برای تثبیت قدرت بود. در واقع با توجه به حضور احزاب رقیب و ارتش مداخلهگر ترکیه که هنوز قدرتمند بود و خودش را حافظ میراث آتاتورک می دانست، پیوستن به اتحادیه اروپا ضمانتی بود برای مصون ماندن دموکراسی تازه پاگرفته از رهگذر مشارکت طبقات مذهبی و محافظهکار این کشور در برابر مداخله احتمالی ارتش. به تدریج که ارتش دچار تحول شد و وفاداران اردوغان در سطح فرماندهی قرار گرفتند نگاه ابزاری اردوغان تغییر کرد. برعکس احزاب رقیب که قبلا خیلی مشتاق پیوستن به اتحادیه اروپا نبودند اکنون برای مصون ماندن از اقتدارگرایی اردوغان مدافع پیوستن به اتحادیه اروپا و غربی شدن بیشتر شده اند. من فکر میکنم با سیستم آقای اردوغان که میتوان آن را در رده اقتدارگرایی انتخاباتی و یا دموکراسی های غیر لیبرال قرار داد به لحاظ ماهوی و گفتمانی خیلی احساس تجانس با اتحادیه اروپا و هنجارهای آن نمیکند. از لحاظ تاکتیکی و ابزاری هم نیاز اولیه از بین رفته و با توجه به اختلافات عدیده با کشورهای اصلی اروپا به نظر نمیرسد گشایشی در این مساله ایجاد بشود. یک نکته دیگر اینکه بعد از حمله روسیه به اوکراین و نقش استراتژیک ترکیه، کشورهای اروپایی و امریکا به نحوی محتاج این کشور شدهاند و برخی کارتهای خودشان برای تحت فشار قرار دادن ترکیه را از دست دادهاند. سیاستهای سرکوبگرانه اردوغان علیه جامعه مدنی و زندانی کردن روزنامهنگاران و سلب تدریجی استقلال دستگاه قضایی همه اینها ترکیه را از استانداردهای اتحادیه اروپا دور کرده و من فکر نمیکنم در دوره پنج ساله آینده هم تحول جدی و مهمی در این حوزه اتفاق بیفتد. سیاست خارجی ترکیه در دوره زمامداری اردوغان بویژه طی سال های اخیر سیاستی چندوجهی و تا حدودی پیچیده بوده که سعی داشته با بازیگران مهم منطقه ای و فرامنطقه ای روابط خود را در چارچوب همکاری-رقابت حفظ کند. ترکیه نشان داده کشوری است که همزمان که عضو ناتوست با روسیه نیز روابط روبه گسترشی بویژه در بخش نظامی دارد کشوری که تا مرز جنگ و یا درگیری های لفظی با قدرت های بزرگ پیش رفته اما به گونه ای رفتار کرده است که قدرت های بزرگ نتوانسته اند بازیگری آن را نادیده بگیرند.در بحث سوریه، ترکیه علیرغم اختلاف نظرهای جدی با روسیه توانسته در طرح موسوم به آستانه در کنار این کشور بایستد و یا علیرغم عضویت در ناتو سامانه S400 را هم از روسیه تحویل بگیرد و از طرفی دیگر نیز با گرفتن امتیازاتی موافقت رسمی خود با پیوستن فنلاند به ناتو را اعلام کند. با توجه به وجود چنین روندها و رویه هایی در سیاست خارجی ترکیه شما فکر می کنید در روابط ترکیه با روسیه همچنان شاهد تداوم سیاست های قبلی خواهیم بود و یا می توان انتظار تغییراتی در رویکرد ترکیه در قبال روسیه داشت؟ همانطور که مطرح کرده اید سیاست خارجی ترکیه در 15 سال گذشته دورههای پرفراز و نشیبی را طی کرده و دچار چرخشها و نقاط عطف مهمی شده. در رابطه با روسیه که دوره گرمی بیسابقه را پشت سر میگذارد من فکر میکنم روابط این دو کشور بیشتر در روابط گرم شخصی سران آن باید توضیح داده شود. به دلیل ویژگیهای شخصیتی آقایان پوتین و اردوغان و تشابه سیستمهای سیاسی که در دو کشور برقرار است هر دو زمامداران قدرتمند در قیاس سنت تاریخی کشورشان و دارا بودن نوعی دموکراسی غیرلیبرال خیلی احساس نزدیکی میکنند و در بسیاری از پروندههای منطقهای علیرغم اختلافات توانستند به خوبی باهم کار کنند که به نظرم این همکاری در آینده هم ادامه پیدا خواهد کرد. خصوصا در دوره اخیر که دولت روسیه به علت حمله به اوکراین تضعیف شده و نیازش به ترکیه بیشتر شده است. ترکیه هم برای برقراری تعادل در روابط متشنج خود با غرب و اتحادیه اروپا به اهرم توازنبخش روسیه نیازمند است. بنابراین به نظر بنده تا زمانی که این دو در کشورهایشان بر سر کار هستند روابط آنها نیز با همین کیفیت ادامه پیدا خواهد کرد و ما شاهد تحول تازهای در این حوزه نخواهیم بود. طی ماه های اخیر در سطح خاورمیانه شاهد انعطاف هایی در روابط دولت های منطقه در قبال یکدیگر بوده ایم که در مهمترین آن می توان به از سرگیری روابط ایران و عربستان و پذیرش دوباره دولت بشار اسد در جمع کشورهای اتحادیه عرب اشاره کرد با توجه به نوع صف بندی که در خاورمیانه و خلیج فارس نسبت به ترکیه و به خصوص اخوان المسلمین وجود دارد به نظر شما ترکیه پس از انتخابات ۲۰۲۳ چه جایگاهی در معادلات منطقه ای ایفا خواهد کرد؟ روابط ترکیه با کشورهای بزرگ عربی و کشورهای تاثیرگذار جهان عرب پس از تحولات بهار عربی رو به وخامت رفت. لازم است متذکر شوم با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، این کشور رویکرد تازه ای نسبت به خاورمیانه در پیش گرفت قبلا یک سنت چندین دههای در سیاست این کشور به وجود آمده بود که این کشور خودش را جزو اروپا تعریف می کرد و به مسایل پیرامونی خود در خاورمیانه خیلی توجه نداشت. این نگاه تغییر کرد و ترکیه به موازات پیشرفت اقتصادی بازارهای جدیدی در منطقه پیدا کرد. پس از تحولات بهار عربی که حزب حاکم ترکیه احساس کرد فرصت مناسبی برای تشکیل گروه اخوانی برای برخی کشورهای خاورمیانه به وجود آمده است این روابط به سطح تشنج رسید. کشورهای عربستان، امارات و مصر پس از اخوانالمسلمین در مقام ضدانقلاب به مقابله با تلاشهای بهار عربی و حفاضت از نظم قدیمی برخاستند. همین امر آنها را در تقابل با ترکیه قرار داد. ولی پس از گذشت چندین سال ترکیه (خیلی زودتر از ایران) تلاش برای بهبود روابط منطقهای خودش را شروع کرد. این کشور پس از مواجهه با بحران اقتصادی که روزبهروز بیشتر میشود مشخصا به پول و سرمایه کشورهای ثروتمند عربی نیاز دارد و پس از خوابیدن موج بهار عربی به این نتیجه رسیده که منطقه به تنشزدایی جدیدی نیاز دارد و سیاستهای دوقطبی گذشته که ترکیه را در مقابل عربستان، امارات و مصر قرار داده بود باید با باز تعریف در اولویتهای امنیتی منطقهای و تقسیم منافع به جای تضاد منافع تعدیل شود. این کار هم صورت گرفته و در انتخابات اخیر این کشورها مشخصا مایل بودند اردوغان رای بیاورد. برعکس وضعیتی که در سال 2016 وجود داشت و اردوغان این کشورها را متهم کرد که پشت کودتا قرار داشتند. امروز روابط ترکیه با این کشورها از گرمی بیسابقهای برخوردار است و این وضعیت ادامه خواهد یافت و شراکت اقتصادی این کشورها هم در اقتصاد بحرانزده ترکیه که بخشی بر اثر ماجراجویی ترکیه و بخشی به خاطر سیاست پولی اردوغان آسیب دیده بیشتر خواهد شد. گرچه این کشور از حیث شاخص هاي دموکراسی نسبت به کشورهاي حاضر در محیط پیرامونی خود چندین گام جلوتر است اما در کل نظام سیاسی ترکیه در دسته دبندی نطام های ترکیبی قرار می گیرد ترکیه در شاخص هایی مثل آزادی مطبوعات در رده های بسیار پایینی قرار دارد طبق آخرین گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، ترکیه در میان ۱۸۰ کشور رتبه ۱۶۵ را به خود اختصاص داده و نکته جالب تر سقوط ۱۶ پله ای این کشور در مقایسه با سال قبل است. از لحاظ تعداد خبرنگاران زندانی نیز ترکیه در کنار کشورهایی چون چین؛ مصر و عربستان با تعداد بالای خبرنگار زندانی قرار دارد با توجه به این فکت ها اولا تا چه حد باید انتخابات ترکیه را یک انتخابات دموکراتیک دانست و دوم اینکه ترکیه بعد از انتخابات به کدام سمت خواهد رفت رشد دموکراسی یا اقتدارگرایی؟ در رابطه با این سوال داوری ناظران امنیتی اتحادیه اروپا خیلی راهگشا خواهد بود. امروز نتیجه گزارش آنها منتشر شده که اظهار کرده اند انتخابات ترکیه آزاد بود ولی عادلانه نبود. این یک توصیف عادلانه و منصفانهای از این انتخابات است. سطح توسعه سیاسی ترکیه بالاتر از کشورهای خاورمیانه بجز اسرائیل است. در بسیاری از این کشورها یا اساسا انتخابات وجود ندارد یا نهاد انتخابات مشروعیت خود را از دست داده است. این وضعیت در ترکیه هنوز اتفاق نیفتاده اما نسبت به چند سال قبل شاهد نوعی پسرفت دموکراسی هستیم. هرچه بیشتر به علت اقتدارگرایی و شخصیت اردوغان شاهد کنار رفتن پدران بنیانگذار حزب عدالت و توسعه بودهایم که نوعی غیرلیبرالیزه شدن در ترکیه را هم همراه داشته است. یک دموکراسی اقتدارگرا در این کشور شکل گرفته. هزاران زندانی سیاسی و روزنامهنگار زندانی و سواستفاده از دستگاه قضایی نشاندهنده روند رو به افزایش اقتدارگرایی در ترکیه است. ما در ده سال اول تجربه حزب آ.ک پارتی یعنی از سال 2000 تا 2012 شاهد این بودیم این کشور به عنوان منبع الهام برای کشورهای بحرانزده خاورمیانه مطرح میشد. حتی در نطق معروفی که آقای اوباما در سال 2011 در قاهره ایراد کرد دموکراسی لیبرال اسلامگرای ترکیه را ستود و آن را تلویحا به عنوان الگوی توسعه سیاسی خاورمیانه مورد تجلیل قرار داد. این انگاره امروز از بین رفته و ارجاع مثبتی نسبت به تجربه ترکیه نمیبینیم. برعکس ابراز نگرانی نسبت به از بین رفتن دستاوردهای آن کشور رو به فزونی دارد. من به عنوان علاقهمند به تحولات منطقه و رابطه اسلام و دموکراسی و تشکیل دولت عرفی بر مبنای اسلام، دوست داشتم احزاب رقیب در این انتخابات قدرت را در دست میگرفتند و یک دوره شکست به آقای اردوغان تحمیل میشد. چون فکر میکنم دموکراسی در ترکیه به تعادل دو سنت نیرومند سکولار و مذهبی نیاز دارد. متاسفانه فکر میکنم با انتخاب دوباره اردوغان روند فرسایش دموکراسی در ترکیه ادامه یابد. اردوغان بعد از اتاتورک بالاترین میزان حضور در قدرت را داشته این در حالی است که ترکیه با مشکلات بسیار و شرایط نابسامان اقتصادی، تبعیض جنسیتی و فقدان ازادی های دمکراتیک مواجه است. سوالی که مطرح می شود این است که چرا برغم تمام این مسائل و از جمله مخالفتهایی که در میان روشنفکران و اقلیت های مذهبی و قومی نسبت به سیاست های اردوغان وجود دارد مجددا شاهد برآمدن اردوغان از صندوقهای رای هستیم؟ سوال بسیار خوبی است. اگر بخواهم مقایسه کنم تجربه سال 88 در ایران و تجربه حکمرانی هشت ساله آقای احمدینژاد که جز دولت های عوامگرا تعریف میشود میتواند به روشن شدن حقیقت کمک کند. اگر سیاستهای آن دوره در مورد یارانه و تزریق پول به جامعه و اقدامات پوپولیستی از این دست که اهداف کوتاه مدت را بر بلند مدت ترجیح می داد در نظر بگیریم باید گفت که به نحوی این اتفاق هم در ترکیه رخ داده است. سیستم سیاسی در مقطعی در ایران به این نتیجه رسید که با سیاست خرید طبقات،خواست دموکراسیخواهی طبقه متوسط را به حاشیه ببرد. اگر انتخابات سال 88 را به یاد بیاوریم یک رقابت بسیار تهییجی اتفاق افتاد و مشارکت گسترده رقم خورد و برخلاف تحلیل کارشناسان که سیاست پوپولیستی آقای احمدینژاد را مخرب میدانستند تودههای زیادی به ایشان رای دادند. در ترکیه هم مشابه این اتفاق افتاد. هرچند اقتصاد و دموکراسی ترکیه از ایران پیشرفتهتر است ولی تهییج مردم حول ایدههای افراطی و ماجراجوییهای نظامی و فراگیرشدن گفتمان رادیکال ناسیونالیستی درهم آمیخته با وجوهی از اسلام سنی توانست بخشی از مردم را بسیج کند. این تحول که در سایر دموکراسیهای اقتدارگرا مانند برزیل، هند و ونزوئلا شاهد آن هستیم باعث شده یک تحول بنیادین در امر سیاسی به وجود آید. در دهههای گذشته شاهد بودیم سیاست متعارف عبارت بود از قطببندی بین چپ و راست و مفاهیمی مثل آزادی و عدالت. اما با بروز گفتمانهای هویتخواه که ویژگیهای مذهبی و قومی دارند شاهد عدول از آن مفاهیم قدیمی هستیم و نوعی تعاریف جدید در جوامع پوپولیست و اقتدارگرا ظهور کرده که ظرفیت زیادی برای بسیج توده مردم دارد و به جای اینکه نگاهش به نهادمندی سیاسی و جامعه مدنی و شایستهسالاری باشد تودهگرایی را مدنظر خودش قرار داده است. مشابه تحولی که در دهههای 20 و 30 در برخی کشورهای اروپا رخ داد و عوارض مخربی برجای گذاشت. ترکیه امروزی در واقع یکی از آزمایشگاه های تحول در امر سیاسی است. روابط ترکیه و ایران طی سال های اخیر علیرغم همکاری شاهد اختلافات و رقابت های بسیار جدی نیز از آذربایجان در قفقاز جنوبی گرفته تا یمن در شبه جزیره عربستان بوده اگر بخواهیم موارد اختلافی میان دو کشور را فهرست بندی کنیم شما فکر می کنید که مهمترین اختلاف یا اختلافات میان دو کشور که می تواند در دوره جدید زمامداری اردوغان روابط دو کشور را وارد تنش نماید چه چیزی خواهد بود و با توجه به پیروزی اردوغان که اتفاقا مورد استقبال جریانات تندرو و اصولگرا در ایران قرار گرفته است به نظر شما مدیریت حل این تعارضات به چه شکلی خواهد بود؟ قبل ازهر چیز میخواهم اشاره کنم انتخاب آقای اردوغان گرچه مورد تایید جناحهای تندرو و اصولگرا قرار گرفته از طرفی هم با استقبال جناح اصلاحطلب هم روبرو شده است. یکی از نقدهای من این بود که با مقایسه نهاد انتخابات در ایران و ترکیه که انصافا قابل مقایسه نیستند و تجربه انتخابات ترکیه چند گام از ما جلوتر است، ما بخشی از وجوه غیردموکراتیک و اقتدارگرای این انتخابات را نادیده میگیریم. حتی در بیان سیاسی دوستان اصلاحطلب مساله این است که گرچه این انتخابات آزاد برگزار شده اما میدان برابری برای رقیب فراهم نبوده. حتی با ردصلاحیتی که در مورد شهردار استانبول رخ داد این نابرابری بیشتر به چشم آمد. در کل من فکر میکنم روابط ایران و ترکیه که طبق یک سنت چند صد ساله حداقل در دویست سال اخیر شاهد جنگی بین دو کشور نبوده ایم با فراز و نشیب و مستحکم ادامه خواهد یافت. در واقع دو کشور محکوم به در پیش گرفتن یک رویه اعتدال و مدارا در روابط خود هستند. پرونده سوریه که اصلیترین محل اختلاف دو کشور بود تا حد زیاد فروکش کرده. آقای اردوغان پذیرفته که بشار اسد ماندنی است و تلاش کرده به ایشان نزدیک شود و تضمینی برای بازگشت پناهندگان بگیرد که برای کسب رای در انتخابات هم بود که ممکن است بعد از انتخابات ضرورت این کار هم کم میشود و از تمایل اردوغان برای آشتی سریع با بشار اسد کاسته شود ولی در کل باید گفت که سطح تنش بین ایران و ترکیه در سوریه خیلی پایین آمده است و کوشش ترکیه برای بهبود روابط با کشورهای عربی همراستا با تلاشهای ایران برای ترمیم روابط خود با این کشورهاست. تنها حوزه ای که من فکر می کنم اختلافی خواهد ماند و در آینده هم دچار تنش های بیشتر خواهد شد حوزه قفقاز است. به موازات تضعیف روسیه در منطقه، نقش ترکیه بیشتر شده و مشخصا این کشور پشت اصرار جمهوری آذربایجان برای دالان زنگزور که آشکارا منافع استراتژیک و ژئوپلتیک ایران را تهدید میکند، قرار گرفته است. جمهوری آذربایجان در وضعی نیست که از پس مخالفت با ایران بربیاید اما با پشتیبانی ترکیه خواست خودش را تکرار میکند و ممکن است ایران در این زمینه با مشکلات زیادی روبرو شود. اخیرا شاهد گرم شدن نسبی روابط آذربایجان و ارمنستان هستیم و اگر آذربایجان در این زمینه سازشی از خود نشان بدهد باز وضعیت برای ایران سختتر میشود. ایران از لحاظ سیاست خارجی خود در قفقاز جنوبی مورد یک آزمون بزرگ قرار گرفته و احتمالا این تنها حوزهای خواهد بود که در آن دارای اصطکاک منافع جدی با ترکیه است. در انتخابات اخیر ترکیه به نحوی شاهد موجی از ملی گرایی و پان ترکیسم و بروز آن با شدت و حدت متفاوت در برنامه های انتخاباتی همه کاندیداها از تاکید بر خارجی ستیزی و اخراج پناهجویان تا منع فروش املاک به خارجی ها بودیم. از نگاه شما تبعات این مسئله بر روابط ترکیه با منطقه و مشخصا ایران چگونه خواهد بود؟ گفتمان ناسیونالیستی که در ترکیه باب شده و در ترکیب با اسلامگرایی سنی قرار گرفته یادآور تجربه حکومت ترک های جوان (کمیته اتحاد و ترقی ) در اوایل قرن بیستم است که عوارض بدی برای ایران باقی گذاشت. بیشترین مخاطب این گفتمان در استانهای آذرینشین ما است. اتفاقاتی که در سالهای گذشته در این نواحی افتاده نشاندهنده تغییر گفتمان سیاست هویت در ترکیه بوده است. در این انتخابات هم به شکل محسوس شاهد بودیم حمایت آشکار در بین آذریهای ایران از آقای اردوغان وجود دارد و این مساله تشدید هم خواهد شد. ترکیه دچار یک تحول گفتمانی بزرگ شده. پس از تجربه ناموفق حکومت ترکهای جوان که قصد توسعهطلبی در قفقاز و حتی آذربایجان ایران را داشتند و در جنگ جهانی اول علیرغم بیطرفی ایران آن را مورد حمله قرار دادند نتیجه همین توسعهطلبی و نگاه پان ترک بود. آتاتورک با نوعی نگاه به داخل و اروپا از این دیدگاه فاصله گرفت و پان ترکیسم در ترکیه مطرود شد. ولی اکنون به صور مختلف بازگشته و اسلامگرایی اردوغان هم ظرفیتهای جدیدی در اختیارش گذاشته تا در حوزههای مختلف آمال ناسیونالیستی را پیگیری کند. این مساله برای ایران چالشزا خواهد بود هم از حیث تاثیرگذاری بر بخشی از جمعیت کشور و هم از حیث افزایش توان ترکیه بر رقابت در جهان اسلام و خاورمیانه و در این رقابت هم به طور نسبی موفق بوده. دردسرهایی که از رهگذر این مساله برای ایران پیش میآید قابل تامل و مطالعه و بررسی است.