خداوند در آیهی14-13 سورهی احقاف میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ، أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»؛ مسلماً کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند، بیمی بر آن نیست و غمگین نخواهند شد. ایشان اهل بهشتند که به پاداش آن چه انجام میدادند، جاودانه در آن میمانند.
واژهی استقامت – آنطور که در لسان العرب آمده – به معنی اعتدال و درستی است؛ مثلاً میگویند: «إستقام له الأمرُ» (آن کار برایش معتدل و درست شد.) در سنت آمده که: اصطفاف؛ یکسان و مساوی بودن صفوف نمازخوانان هنگام اقامهی نماز و درست و راست و ایستادن میباشد.
واژه استقامت از مادهی قیام گرفته شده و در معنی و ملازمت و همراهی و محافظت و پایداری است.
در قرآن میفرماید: «... مگر آنان که دایماً بر [سر] وی به پا ایستی...» «...إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا...» (آل عمران:75) یعنی همواره ملازم و نگهبان او باشی: «قام عندهم الحقُّ» (حقی بر گردن آنان ثابت است و هنوز ادا نشده.)
قرآن میفرماید: «... مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ ... » (آل عمران: 113) ... از میان اهل کتاب، گروهی درستکار دارند... یعنی جماعتی در دین پایدار و به آن متمسک شدهاند.
و گاهی مادهی قیام به معنی اصلاح و سرپرست و نظارت پیامدها و مسئولیتهاست: مردان، سرپرست زنانند... و همچنین به معنی پایداری و جاودانگی آمده و در حدیث میفرماید: تا زمانی که مسلمانان قریش بر دین اسلام ثابتقدم باشند، شما از آنان پیروی کنید و پایدار بمانید. و در حدیثی دیگر میفرماید: علم سه چیز است: محکمات آیات، سنت پایدار و ثابت و احکام دادگرانه. دانایان میگویند: منظور از قایم بادوام و پایدار بودن است که عمل و کردار به آن ارتباط پیدا خواهد کرد و نباید ترک شود. و آیهی ویقیمون الصلوة را چنین تفسیر کردهاند که: اهل ایمان در بر پا داشتن نماز، پایدارند.
حکیم پسر حزام چنین نقل میکند: با پیامبر پیمان بستم که نمیرم مگر اینکه بر سر دین اسلام پایدار قایم و ثابت قدم بمانم و به آن متوسل شوم.
با عنایت بهاین توضیحات در مییابیم که استقامت در زبان قرآن، همان پایداری بر سر پیمان اسلام، بر سر هدایت خدا، استمرار در پایبندی به پیمانها، آگاهی از احکام و پذیرش اوامر و امتناع از محرمات اوست. عمر فاروق (رض) میگوید استقامت، پایدار بودن در برابر امر و نهی پروردگار است و نباید انسان مانند روباه [برای گول زدن شکارچی] این طرف و آن طرف کند.
یعنی: منش و شیوهی استقامت، انسان از دو رنگی، سرگردانی، ریا و دورویی باز میدارد، پس انسان با استقامت، راه خود را میشناسد و به عقیدهاش باور دارد و آنرا در پیش میگیرد و به دنبالش میدود و از این راه، هرگز منحرف نمیشود. ابن تیمیه میفرماید: استقامت کلمهای جامع و برگرفته از مجمع دینی و به معنی قیام و ایستادن از سر صدق و وفا به عهد در پیشگاه پروردگار است. استقامت به گفتار، کردار، احوال و نیّات انسان بستگی دارد.
ابن قیم میگوید: بزرگترین عزّت و سربلندی آدمی، همان استقامت و پایداری خواهد بود. چون هر کس با منش استقامت همبستر گشت، نه کسی را فریب میدهد و نه دورو است؛ بلکه در نهایت بزرگواری، مهربان؛ با صفا و پاک ضمیر خواهد گشت، و هیچگاه از خود نمیپذیرد که دو رنگ و سراسیمه و بیهدف باشد، و نسبت به پروردگارش نیز مهربان و وفادار خواهد ماند؛ زیرا خدای (جل جلاله) آنانی را که کردار، گفتار و احوال خود را برای خشنودی او خالص گردانیدهاند و به رحمت، نعمت و خرسندی خود مخصوص میفرماید.
هیچ شگفت نیست که: فضیلت استقامت، همواره انسان را به پایداری و محاسبهی درونی وا میدارد و او را مراقب دستورات پروردگارش میگرداند و راه مستقیم خدا را به او نشان میدهد و رسم عبادت و خلوص نیت و توجه به طاعت را نسبت به آفریدگارش بیشتر میکند. پس استقامت برای انسان، نوری است که از پیش او به سرعت میرود و او را به راه راست هدایت مینماید و یا نسیم خوشبو و رایحهی دلانگیزی است که اطراف آدمی را درخشان خواهد کرد و او را بیش از پیش پایدارتر و استوارتر خواهد نمود. هروی میفرماید: استقامت نسیمی است که احوال آدمی به آن حیات مییابد.
و اساس استقامت در اسلام – همانطور که قرآن آنرا ترسیم نموده – هدایت به سوی مسیر آفریدگار و ایمان به پروردگار هستی و اثبات یکتایی او در مقام عبودیت و روی گردانیدن و از غیر اوست؛
زیرا: خدای راستینی جز او نیست. خدای یگانه، خدای بینیاز و کارساز، نه فرزندی دارد و نه فرزند کسی است و کسی انباز و همتای او نیست. و هراندازه راهها متعدد و فراوان باشد و در هستی، گمراهان بیراهه روند و خدایانی از انس و جن، نبات و جمادی، برای خود دست و پا کنند و فرآهم آورند؛ انسان با ایمان، پایدارتر و بر طریق وحدانیت و یکتاپرستی ثابتقدمتر میماند؛ و همواره در عبادت پروردگارش اخلاص نشان میدهد و تنها ملازم راه و فرمان اوست و از آن کناره نخواهد گرفت و نخواهد گریخت. قرآن میفرماید: «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام: 153)
و بدانید این است راه راست من، پس، از آن پیروی کنید. و از راههای دیگر که شما را از راه وی پراکنده میسازد پیروی مکنید. اینهاست که خدا شما را به آن سفارش کرده است، باشد که پند گیرید
و «... و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم...» (آل عمران: 101)
و ... هر کس به خدا تمسک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده است.
«و ان الله لهادی الذین آمنوا الی صراط مستقیم» (حج:54) و ... به راستی خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند، به سوی راهی راست راهبر است.
«و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم» (مؤمنون: 73) در حقیقت، این تویی که جداً آنها را به راست میخوانی
ابوبکر صدیق (رض) میفرماید: استقامت آن است که چیزی را شریک خدا قرار ندهی. علمای اخلاق میگویند: مقصود صدیق (رض) از استقامت، توحید محض است؛ چون هر کس در توحید و یکتاپرستی به سوی راه راست حرکت نماید؛ در کردار، گفتار، افکار و اندیشههایش بر سر راه مستقیم، پایدار خواهد ماند. «صبغة الله و من احسن من الله صبغة و نحن له عابدون» (بقره: 138) این است نگارگری الهی؛ و کیست خوش نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستش کنندگانیم صبغه و رنگ و نگار الهی همان راه و روش و قانون پاک اوست.
در این هستی سخن ابن تیمیه دربارهی اهل استقامت عجیب دوا است که میگوید: بر عشق و دوستی خدا و بندگی او پایداری میکردند و هیچ گاه به طرف راست و چپ، التفات خود را از او بر نمیگرفتند.
استقامت، اعتدال و یکسانی، حفظ حقوق دیگران و تعهد در برابر واجبات و پایبندی به احکام شرعی الهی است. و ضد آن نیز طغیان و سرکشی خواهد بود که خداوند میفرماید: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (هود: 112)
پس همانگونه که دستور یافتهای ایستادگی کن، و هرکه با تو توبه کرده نیز چنین کند و طغیان نکنید که او به آنچه انجام میدهید بیناست.
کلمهی «استقم» در این آیه، کلمهای است جامع و شامل عقیده، عمل، سخن و راه روش درست، خداوند جل جلاله از پیامبر – صلوات الله و سلامه علیه – و پیروانش میخواهد که معتدل و میانهرو و بر راه راست پایدار باشند؛ به گونهای که انسان به اندازهی یک تار مو به این طرف و آن طرف میل نکند. و بیشک این اعتدال کار سهل و سادهای نیست؛ بلکه به تلاش و زحمت فراوان نیاز دارد. برخی از مفسرین دربارهی این آیه میگویند: اجرای استقامت مطلوب؛ کاری بس، دشوار و سنگین و مقاومت در برابر آن همواره با عمل نیز دشوارتر و سنگینتر است. عبدالله پسر عباس- رضی الله عنهما- میگوید: آیهای سختتر و سنگینتر از آیهی استقامت، بر پیامبر نازل نشده است. این سخن ابن عباس، حدیث نبوی را یاد آور میشود که گوید: سورهی هود و امسالش مرا پیر کردند. از یکی از مردان صالح نقل است که پیامبر را در خواب دید و سؤال کرد: ای رسول خدا! میگویند فرمودهای: سورهی هود و امثالش مرا پیر کردند. پیامبر میفرماید: بله! آن شخص میپرسد، کدام آیه؟ میفرماید: فاستقم کما أمرت.
مادام که اجرای استقامت، کاری بس دشوار و سنگین باشد، دیگر تأخیر برای به دست آوردن آن روا نیست، بلکه بر انسان با ایمان واجب است که مقدمات آنرا فراهم آورد و به دنبالش قدمها بر دارد و از طاعت و خیرات مدد جوید. پیامبر (ص) چنین اشاره میفرماید: پایداری نمایید و بر کمیت تکیه نکنید. و بدانید که بهترین کارهای شما نماز است و به جز بندهی مخلص با ایمان، کسی به وضو اهمیت نمیدهد و مواظب آن نمیشود. شاید مراد از تکیه نکردن – در این روایت – ناتوانی انسانها در برابر اجرای کامل استقامت باشد؛ پس نباید برای نیل به آن به حداقل سعی و کوشش اکتفا نمود بدان که: مدد گرفتن شایان برای وصول به استقامت، به وسیله عبادت و پارسایی حاصل میگردد.
جعفر (رض) کلمهی استقم را چنین تعریف میکند: با تصمیم درست و راسخ خود را نیازمند درگاه خداوند بدان یعنی، بر او توکل و اعتماد کن و به پیشگاه او پناه ببر.
پس هرگاه در درون آدمیعزم راسخ وجود داشت طریق حق و عدالت را نی به دنبال خواهد آورد، آنگاه – به لطف و مدد خدا – رسیدن به هدف، آسان و ممکن میگردد. حضرت علی (رض) میفرماید: هر که راه روشن را طی کند به آب حیات میرسد و هر که خلاف آن قدم بر دارد؛ سر از بیابان بی آب و سوزان در میآورد. ظاهر این است که منظور علی (رض) از راه روشن همان صراط مستقیمی است که بارها در قرآن تکرار شده و خداوند بی عیب آن را خواستهی هر مؤمنی قرار داده که به پروردگارشان امید دارند و به آن وسیله در هر رکعت از نمازهاشان از درگاه او التماس میکنند و میگویند: اهدانا الصراط المستقیم .
بی شک انسان به راهنمایی که او را به سوی استقامت و پایبندی؛ و دیده وری که آن راه روشن را نشان دهد، نیازمند است. و بهترین و راستگوترین راهنما و دیده ور، قرآن است که چنین میفرماید: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا» (اسراء: 9)
بی گمان این قرآن به آیینی که خود پایدارتر است راه مینماید، و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند، مژده میدهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود. این آیه به ما خبر میدهد که قرآن انسان را به پایدارترین حالات مناسبترین راه که همان ایمان به خدا و گواهی به یکتایی او و گواهی بر رسالت پیامبر خاتم و ایمان به سایر پیامبران و انجام دستورات پروردگارت است؛ هدایت مینماید.
باز خداوند به تأکید، این مطلب را در این آیه برای بندگانش عیان میفرماید که: «ان هو الا ذکر للعالمین لمن شاء منکم أن یستقیم» (تکویر: 28-27)
این سخن جز پندی برای جهانیان نیست، برای هر یک از شما که بخواهد به راه راست برود
پس این قرآن برای همهی مردم – اگر بخواهند – توضیح و تبیین و هدایت است. و کسی از هدایت قرآن بهره بر میگیرد که بر صراط مستقیم پایدار بماند: «إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» (انعام: 36) تنها کسانی دعوت تو را اجابت میکنند که گوش شنوا دارند و خداوند مردگان را در قیامت بر خواهد انگیخت، آن گاه به سوی او باز گردانیده میشوند.
بدان که: به مرحلهی عمل در آوردن استقامت نمونه و ایده آل، کاری سخت و سنگین و پاداش آن نیز بس بزرگ و ارجمند است و قرآن این پاداش را تکفل کرده و میفرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ، نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ، نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ، وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (فصلت: 33-30)
به راستی کسانی که گفتند:پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود میآیند و میگویند: آگاه باشید، بیم مدارید و غمگین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید. ما در زندگی دنیا و در آخر دوستان شماییم و هرچه دلتان بخواهد بخواهد در بهشت برای شماست. و هرچه خواستار باشید، در آنجا خواهید داشت؛ روزی آمادهای از سوی آمرزندهی مهربان است. و کیست خوش گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و بگوید: من در برابر خدا از تسلیم شدگانم.
باید توجه داشته باشیم که آیات قرآن، کلید راز پایداری و پاداش بزرگ و شایان دنیا و آخرت را برای ما جمع فرموده است و به ما مینمایاند که کلید در گنج پایداری یعنی ایمان به خدا، قبول اسلام، عمل به دستورات و تعالیم آن و ددعوت به سوی اسلام. این آیات یادآور میشود که: اهل استقامت کسانیاند که گویند: پروردگارت ما خداست و مواظب راه مستقیماند، به سوی دین فرا میخوانند و کارهای نیکو انجام میدهند و از این که از بندگان مسلمان خدایند، سرافرازند و افتخار میکنند.
آیه، پاداش این فضایل را که اهل استقامت به آن اراسته شدهاند، یاد آور میشود که فرشتگان بر آنان فرود میآیند و با خبر شان میکنند که: هراسان و اندوهگین نشوند و به آنان بشارت ورود به بهشت میدهند؛ و این که خدا هم در این دنیا و هم در جهان آخرت یار و یاور آنان است؛ و در بهشت برین هرچه آرزو کنند و دلهاشان هرچه را بخواهد از طرف خدا برایشان فراهم میگردد.
شکی نیست که در بیان این نعیم الهی، تشویق و تحریص گویایی است تا به فضیلت استقامت و ایستادگی و استمساک به آن به آن توجه شایان معمول گردد.
بعضی از مفسرین در تفسیر در تفسیر آیهی پیشین میگویند: کمال انسان در این هستی به دو چیز بستگی دارد، اول به عمل صحیح، دوم به اعمال پسندیده که منشأ هر دو، خداشناسی و پایداری و ایستادگی در حد اعتدال بودن افراط و تفریط است.
در بعضی روایات آمده که این آیهها در شأن ابوبکر صدیق (رض) نازل شدهاند؛ چون او از کسانی است که بارها به انواع بلایا و محنت و سختی و مشقت در راه در راه دین خدا گرفتار شده بود، و ابداً کمترین تردیدی در دینش راه نیافت و میگفت: پروردگار ما خداست؛ و پایدار و ثابت قدم ماند و به هیچ وجه به اندازهی تار مویی از دین عدول نفرمود. علاوه بر مورد نزول، مصداق آیه شامل عموم استقامت کنندگان خواهد شد. پس همان گونه که اهل نظر میگویند: منظور از آیه توجه به عموم لفظ است نه سبب نزول خاص آن. قرآن میفرماید: «و ان استقاموا علی الطریقة لا سقیناهم ماء غدقا» (جن: 16) و اگر مردم در راه راست، پایداری ورزند، قطعاً آب زیاد را به ایشان نوشانیم یعنی اگر میانه رو باشند و به سوی هدف و آرمان الهی خویش بروند، نعمت خود را بر سر آنان فرو میریزیم. آب زیاد نوشاندن، کنایه از نعمت فراوان است. قرآن میفرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ» (فصلت: 6) بگو: من هم مثل شما بشری، هستم جز این که به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است. پس مستقیماً به سوی او بشتابید و از او آمرزش بخواهید. وای به حال مشرکان.
«فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّةَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ» (شوری: 15)
: بنابراین به دغعوت بپرداز و همان گونه که فرمان یافتهای ایستادگی کن و هوسهای آنان را پیروی مکن و بگو به هر کتابی که خدا نازل کرده است، ایمان آوردم و فرمان یافته ام که میان شما عدالت کنم، خدا پروردگار ما و پروردگار شماست، اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست، میان ما و شما خصومتی نیست، خدا ما را جمع میکند و فرجام به سوی اوست.
سرور کاینات پیامبر خدا (ص) این فرمان الهی را به بهترین شیوهی آن، قبول کد، چون در مقاومت نمونهی اعلی است، پس با تمام وجود در گفتار و کردار در ظاهر و باطن و در همهی احوال ایستادگی فرمود که برای یاران و پیروانش نمونهی والا گشت و آنان را به استقامت و قبول دستوراتش تشویق نمود و فرا خواند. در سنت وارد است که سفیان پسر عبدالله گفت: ای رسول خدا! درباره اسلام چیزی به من بیاموز که دیگر در این مورد از کسی سؤال نکنم. فرمود. بگو به خدا ایمان آوردم و سپس برسر آن ایستادگی کن. دانایان در بارهی استقامت در این حدیث، دو نظر دارند: یکم مداومت بر ترک شرک و فراموش کردنش. دوم: مداومت بر فرمان و دستور پروردگار. حال اگر در بارهی این دو نظر خوب بیندیشیم، به وضوح مییابیم که مکمل و نیازمند همکدیگرند، چون آن کسی که بر ترک شرک پایدار باشد، برایمان به خدای واحد یکتا نیز پایدار خواهد ماند و هر کس در ایمان به خدای بی همتا اخلاص ورزد، بر انجام فرمان او نیز استوار خواهند ماند. پس استقامت در این جا صفتی است هم سلبی و هم ایجابی: سلبی همان دوری از شرک و دوگانگی و ایجابی استمرار در طاعت و فرمانبرداری خدا است.
صوفیه در خصوص ایستادگی سخن گفتهاند. از حاتم اصم (رح) چنین نقل است: کسی در زندگانی خود بر چهار چیز پایدار و برقرار بماند، قطعاً به سوی خوشنودی پروردگار راه یافته است، آنها عبارتند از: اعتماد، توکل، اخلاص و شناخت خدا و در نهایت همهی اشیا به وسیلهی شناخت خدا به کمال میرسد.
با توجه به مطالب ذکر شده باید انسان با ایمان در مسیر درست، حرکت کند، و هر آن این آیه را جلوی چشم خود بدارد که میفرماید:
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون» (روم: 30 )
پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدای تغییر پذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمیدانند.
نظرات