حج یکی از ارکان اسلام می باشد که هر انسان ایمانداری بعد از این که اطمئنان قلبی پیدا کرد بایستی درصدد انجام دادن این فریضه اسلامی باشد، با توجه به اینکه هر سال آمار (حاجّ)بیت الله الحرام رو به فزونی می باشد ولی در عین حال اثرات این فریضه مهم دینی کمتر دیده می شو و نیز از طرفی همین که موسم حج فرا می رسد شبهه افکنی و دهن کجی ها از طرف کوردلان رو به این رکن رکین اسلامی گسیل داده می شود، نتیجەای دست می دهد و آن اینکه: فریضه (حج) بین موافقان و مخالفین فقیر واقع گردیده است! بین موافقین: بدین معنی که بدون آمادگی روحی و روانی و بدون هماهنگی بعد مادی و روحی، هر سال تنی چند از ایمانداران عازم سرزمین وحی می گردند و پا به سرزمین وحی وحجاز می نهند و با وجود این که در تمام مناسک (حاجی) حضور فعال و پر رنگ دارد و نیز به لحاظ فقهی در تمام مناسک نهایت احتیاط را بخرج میدهد، ولی با کمال تٲسف اکثر قزیب به اتفاق پیام حج را نگرفته به دیار خود باز خواهند گشت! و بدون اینکه حج حاجی تلنگری باشد در راستای تجدید بیعت و میثاق با ابراهیم و پیامبر اسلام، خیلی زود این سفر به دیار (وحی) به حافظەی تاریخ ملحق می شود! حاجی از این همه شکوه و عظمت و پیام و فلسفەای که میبایست درک کند، تنها کشیدەای زرد رنگ برایش باقی می ماند و در محافل به رخ دیگران میکشد!این در واقع فقر و بی سر پناهی این نهضت بزرگ ابراهیمی در میان موافقین و مومنین فریضه حج می رساند. فلسفه پیدایش حج فلسفەی پیدایش فریضه حج، یا به عبارت دیگر، دلیل انقلاب و نهضت ابراهیمی، عبارت است از: تبدیل مالکیت عمومی اولیه به مالکیت فردی(خروج ازدوران طلائی)! نظر به این که حج چکیده انقلاب ابراهیمی است، و هر انقلابی بستر و زمینەهای خاص خود را دارد، بر منکرین پدیده (حج) لازم است زمینه انقلاب ابراهیمی(پیدایش حج) را عاقلانه برسی نمایند. در واقع هر واجبی از واجبات دینی جدایی از بعدعبادی دارای بعد اجتماعی نیز می باشد بعد عبادی حج را به اهل خود واگذار می کنم، منتهی از نظر اجتماعی سیل عظیمی از منافع در فریضه حج نهفته است که با برسی دلائل ظهور حج برای محقیقین دست خواهد داد. در تاریخ نوشته است در ابتدای تاریخ، انسانها بحال فردی زندگی می کردند و نه مالک و حاکم دیگری و نه محکوم دیگری بودند، این دوره از زندگی انسان (دوره برابری ابتدائی بشر) در مرحله نخستین زندگی اش نام دارد معیار برابری این دوره از زندگی بشر چیست؟ آیا مکتب و مذهبی وجود داشته است که اینها را به برابری و تساوی عام خوانده باشد؟ نه. هیچ کدام از این ها در این دوره معیار برابری زندگی بشر نبوده است! بلکه شکل اجتماعی شان اقتضا کرده که افراد در حالت مساوی با یکدیگر باشند و کسی را با کسی کاری نباشد! چرا؟ زیرا مالکیت وجود نداشته است، برای اینکه افراد انسانی در این حالت بدوی غذای خود را، و تمام احتیاجات اقتصادی خود را از سفرەی سخاوتمند و گسترده طبیعت می گرفتند: دو منبع تولید تامین غذائی در این مرحله وجود دارد: ۱-جنگل ۲-دریا همه افراد بطور مساوی با استفاده از این دو منبع اقتصادی طبیعت امرار معاش می نمودند وسائل تولید بسیار ساده و بصورت مساوی که عبارت بودند از: ۱-یک تکه سنگ نوک تیز ۲-یک ریسمان ازجنس نخ ۳-یک تورماهی گیری در اختیار همه قرار داشت. هر کدام از افراد جامعه هر ازگاهی که نیاز داشت بر سرسفره طبیعت آزادانه اندازەی نیاز خود از این سفره سخاوتمند طبیعت استفاده میکرد! بنابر این: در این مرحله ابتدائی نه آقا نه سلطەای نه استبدادی! بلکه هر کسی کارگر خودش مرد خودش آقای خودش و تولید کنندەی خودش بود. این دوره برابری اولیه بشریت را از لحاظ اجتماعی و اقتصادی در یک وحدت عام و در یک سعادت و آسایش عام قرار داده بود و بطور کلی دوران طلائی را برای زندگی افراد بنی نوع بشرمی توان نام گزاری کرد. ولی دیری نپایید بشریت ازدوران(طلائی) خارج شد و همه چیز به هم ریخت و زمینەی بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی فراهم آمد… شروع نهضت ابراهیم در برابر وضع موجود و یا توحید ابراهیم در برابر بت پرستی بت پرستی تنها پرستش سنگها و یا مجموعەای از جمادات از طرف عدەای بدوی که میگذاشتند، و بعد می پرستیدند، نیست. بلکه بت پرست مکتبی است که متولیان دروغین دین در تاریخ ساختەاند و با اهرم زور و زرو تزویر سعی بر معتقد کردن جامعه به آن نمودەاند، همانگونه که نژادپرستی بوسیله فلسفه و عقل گرائی برای توجیه جنایات طبقه حاکم (مرفه) علیه طبقه محروم (عمله) توجیه واقع شده است. بنابراین مبارزه با بت پرستی یعنی ریشه کن کردن زیر بنای اعتقادی که برای توجیه اختلاف و تبعیض و ستم و بردگی ای که در جامعه بوجود آمده است. این است که اسلام همه برای مبارزه بابت پرستی می شوراند. در واقع معنی واقعی بت پرستی از نظر تاریخ ادیان این است. ابراهیم بنیان گذار توحید با قرائت تاریخ کهن و باستان بشری، و مطالعەی بستری که ابراهیم و نهضت ابراهیمی در آن ظاهر شد، می توان گفت: ابراهیم بنیان گذار انقلاب و داستانی است که می خواهد بشریت را از این بت پرستی و نوع اعتقاد نجات بدهد، و گرنه شکستن چند بت و آویزان کردن تبر به عنق بزرگرترین آنها (بتها) در بابل یا شهر (اور) این همه سرو صدا ندارد و نیز ارزش این را نداشت که بزرگترین رهبران و فرستادگان بر حق خدا (موسی-عیسی-محمد) علیهم الصلات والسلام، افتخاراتشان انتساب به ابراهیم و مذهب او باشد!!! ابراهیم در برابر آن دستگاهی که به نام دین و خدایان و مذهب می خواست وضع موجود را ماندگار کند، ایستاد!!!دوستان اگر هر ازگاهی سخن از دین و مذهبی به میان می آید که ابراهیم در مقابلش ایستاده است، تعجب نکنید!زیرا نمرود و اعوان وی به مراتب خود را از ابراهیم بیشتر و بیشتر به مذهب و آیین و دین پابند می دانستند، و اصلا از نظر نمرود و نمرودیان مشکل ابراهیم مشکل شهروندی نبود چون هم نمرود و هم نمرودیان ویرا به عنوان شهروند (بابلی) یا (اوری) قبول داشتند! بلکه مشکل ابراهیم با نمرود این بود که نمرودیان ابراهیم را بی دین و بی خدا معرفی میکردند!!! و از سر دلسوزی ابراهیم را اول نصیحت میکنند و رئفت میورزند: که با این گمراهی ( به زعم ایشان) ابراهیم عمر خود را سرف نکند!! لذا قیام ابراهیم در برابر دین و دستگاه عظیم مذهبی وقت بوده است. ابراهیم با قیام خود نگذاشت که جامعه این دروغ و فریب بزرگ دینی و مذهبی برای توجیه فاصلات طبقاتی را باور کند و در برابر همه شکنجەها و خونریزیها و قلدریها مبارزه و ایستادگی کرد. و توانست دینی را که وسیله توجیه همه ناعدالتی ها است، بکوبد! و توحید و دین فطری حنیف ابراهیمی را جایگزین نماید. اگربت پرستی از نظرجامعه شناسی و فلسفه این است که سخن از آن رفت، توحید نیز بە لحاظ جامعه شناسی و شناخت ادیان یعنی: احساس مذهبی را از آن دام فریب بت پرستی، که در تاریخ بوجود آمده است، رهائی بخشد. وقتی بت پرست یعنی این که: حمله و آقا، اشراف و ذلیل هر کدام خدائی دارند!!!! توحید یعنی این که: همه خدای واحد دارند، یعنی همه و همه فقط انسانند… ادامە دارد…. عبدالصمد ابراهیم آذر
نظرات