خاک، تاوان ارومیه توفان نمک در جاده‌های شمال غربی ایران ویدئویی است که دست به دست بین کاربران ایرانی می‌چرخد. توفانی که از دریاچه در حال احتضار ارومیه برخاسته و سرنوشت خوزستان را این بار در شمال غرب ایران تکرار می‌کند. سرنوشت محتوم دریاچه ارومیه در شرایطی رقم خورده که کمتر از ۲۰۰ کیلومتر آن طرف‌تر دریاچه وان ترکیه پرآب و درخشان روی نقشه جهان خودنمایی می‌کند. کارشناسان در گفت‌وگو با «شرق» تأکید می‌کنند که دریاچه ارومیه به کشاورزی باخته است. به همان سیب‌هایی که هر سال بدون مشتری در جاده‌ها رها می‌شوند و جالب اینکه کمتر کسی از سرنوشت بودجه ۱.۱ میلیارد دلاری احیای دریاچه ارومیه هم حرف می‌زند و مشخص نیست این رقم قابل توجه کجا هزینه شده است خاک، تاوان ارومیه روزنامه شرق مهفام سلیمان‌بیگی: توفان نمک در جاده‌های شمال غربی ایران ویدئویی است که دست به دست بین کاربران ایرانی می‌چرخد. توفانی که از دریاچه در حال احتضار ارومیه برخاسته و سرنوشت خوزستان را این بار در شمال غرب ایران تکرار می‌کند. سرنوشت محتوم دریاچه ارومیه در شرایطی رقم خورده که کمتر از ۲۰۰ کیلومتر آن طرف‌تر دریاچه وان ترکیه پرآب و درخشان روی نقشه جهان خودنمایی می‌کند. کارشناسان در گفت‌وگو با «شرق» تأکید می‌کنند که دریاچه ارومیه به کشاورزی باخته است. به همان سیب‌هایی که هر سال بدون مشتری در جاده‌ها رها می‌شوند و جالب اینکه کمتر کسی از سرنوشت بودجه ۱.۱ میلیارد دلاری احیای دریاچه ارومیه هم حرف می‌زند و مشخص نیست این رقم قابل توجه کجا هزینه شده است؟! ‌ماجرا درباره دو دریاچه است؛ دو دریاچه در یک اقلیم با دو سرنوشت متفاوت. یکی دریاچه ارومیه در ایران که شوره‌زار شده و دیگری دریاچه وان که کمتر از ۲۰۰ کیلومتر آن‌طرف‌تر همچنان نگین آبی‌‌رنگ شرق ترکیه قلمداد می‌شود. به گزارش «شرق» درحالی‌که در ایران مسئولان سال‌هاست در پاسخ به احتضار دریاچه ارومیه، انگشت اتهام را به سمت تغییرات آب‌و‌هوایی نشانه می‌گیرند، کمتر از ۲۰۰ کیلومتر آن‌طرف‌تر، دریاچه وان ترکیه همچنان پرآب است! این وضعیت موجب می‌شود تا منطقا نتوانیم همه تقصیرها را گردن آب‌و‌هوا بیندازیم و آقایان مسئول را از قصورها مبرا بدانیم. فوزی اوزگوکجه، استاد بیولوژی دانشگاه یوزیل شهر وان ترکیه، درباره سیاست‌های ترکیه برای محافظت از دریاچه وان توضیحاتی داده است. او در بخشی از گفت‌وگویش با عصر ایران آورده بود: «اگر تاکنون مقوله‌ای به نام خشک‌شدن دریاچه وان، ترکیه را به چالش نکشیده به این علت است که ما توانسته‌ایم با چند راهکار دریاچه وان را حفظ کنیم. اول اینکه، به طور جدی و عملیاتی چاه‌های آب حاشیه و اطراف دریاچه وان را مدیریت کرده‌ایم. کار دوم ما این بوده که سدسازی را کنترل کرده‌ایم. ضمنا یک نکته هم درباره هدرروی آب وجود دارد که باید در مدیریت منابع آب به آن توجه شود و آن اینکه همواره مقدار قابل ملاحظه‌ای آب در حوضه آبخیز دریاچه‌ها به هدر می‌رود ولی آب هدررفته الزاما همان آب تبخیرشده پشت سدها یا مسیر رودخانه‌های منتهی به دریاچه نیست بلکه بعضا از طریق راه‌های زیرزمینی به یک تالاب دیگر منتقل شده و در آنجا انباشت می‌شود». اما هم‌زمان در ایران بر دریاچه ارومیه چه گذشته و کدام عوامل چنین تفاوت چشمگیری را میان این دو دریاچه ایجاد کرده است؟ تمام حقابه 3.1 میلیارد مترمکعبی ارومیه صرف کشاورزی شد محمد درویش، کارشناس آب و منابع طبیعی به «شرق» می‌گوید: وضعیت دریاچه ارومیه ربطی به مسائل اقلیمی ندارد. میانگین ریزش‌های آسمانی در حوضه آبریز وان و ارومیه نزدیک است. چیزی که موجب شده شاهد چنین سطحی از تفاوت باشیم، شیوه بارگذاری‌ها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. او ادامه می‌دهد: در حوضه آبریز دریاچه ارومیه به قوانین طبیعت و چیدمان توسعه اهمیتی نداده‌ایم و وسعت اراضی کشاورزی را از حدود 320 هزار هکتار در سال 1370 به 680 هزار هکتار در سال 1385 رسانده‌ایم. یعنی در عرض 15 سال 360 هزار هکتار به وسعت اراضی کشاورزی و باغات در حوضه آبریز دریاچه ارومیه اضافه شده است. با توجه به اینکه به طور متوسط در هکتار 10 هزار مترمکعب آب مصرف می‌کند، ما کاربری جدیدی با نیاز آبی 3.6 میلیارد مترمکعب را به حوزه تحمیل کردیم. آن هم در حالی که حقابه دریاچه ارومیه سالانه 3.1 میلیارد مترمکعب بود. تعداد چاه‌های اطراف دریاچه حدود ۱۳ برابر شد محمد درویش، کارشناس آب و منابع طبیعی همچنین می‌گوید: این یعنی کل حقابه‌ای که از طریق 14 رودخانه منتهی به دریاچه تأمین می‌شد را گرفتیم. برای تأمین مابقی نیز چشم بستیم و اجازه دادیم تعداد چاه‌ها در حوزه دریاچه از حدود هفت هزار به نزدیک 90 هزار حلقه افزایش پیدا کند. تعداد سدها را هم به 72 عدد رساندیم و اکنون 33 سد نیمه‌تمام دیگر هم در حوضه آبریز به آن اضافه کرده‌ایم. ضمن اینکه تاکستان‌ها را نیز به باغ‌های سیب تبدیل کرده‌ایم درحالی‌که هر هکتار سیب چند برابر هر هکتار انگور، آب مصرف می‌کند. آمازون هم اگر بود، بیابان می‌شد به باور این تحلیلگر پروژه‌های اقتصادی بدون توجه به توسعه پایدار و ظرفیت منابع دریاچه ارومیه را به چنین وضعیت فلاکت‌باری رسانده است. او با تأکید بر این نکته می‌گوید: اینجا که دریاچه ارومیه است، حتی اگر آمازون هم بود با چنین شیوه مدیریتی بیابان می‌شد. درویش در پاسخ به این سؤال که کشورهایی مثل ترکیه برای حفظ دریاچه‌های‌شان چه کرده‌اند، توضیح می‌دهد: پهنه‌های آبی دریاچه‌ها و تالاب‌ها جزء راهبردی‌ترین بخش‌های اکوسیستمی هستند. مدیریت این پهنه‌ها همیشه جزء وظایف حکومتی بوده چون اگر به هر دلیلی از دست بروند، از نظر پدافند غیرعامل موجب ناامنی‌های اجتماعی، افزایش مهاجرت و متروکه‌شدن شهرها و روستاها می‌شوند که تبعاتی چون حاشیه‌نشینی شهرهای بزرگ را در بر دارد. بنابراین در اغلب کشورهای دنیا سعی شده پهنه‌های آبی حتی در قالب کمیسیون‌های جهانی محیط‌زیستی ثبت شود تا حمایت‌های بین‌المللی هم بگیرند. ضمن اینکه با تلاش آنها برای حفظ این پهنه‌های آبی بر جذابیت‌ و درآمد بوم‌گردی و گردشگری‌شان نیز اضافه شده و از این طریق توانسته‌اند معیشت پایدار ایجاد کنند. او به تجربه کشور چین اشاره می‌کند و می‌گوید: بدترین عملکرد در این زمینه را چین داشت که سه هزار دریاچه‌اش تا سال 1995 از بین رفت. بعد از نابودی این دریاچه‌ها تازه دریافتند چه خطایی کرده‌اند و حالا به جایی رسیده‌اند که یکی از قدرتمندترین وزرایشان، وزیر محیط‌ زیست این کشور است که حتی حق وتو هم دارد. چین اکنون بالاترین رقم جنگل‌کاری و استفاده از منابع خورشیدی را دارد و 110 دریاچه را توانسته احیا کند. درست است که ما 12 میلیارد دلاری که چین صرف این کار کرده را نداریم اما باید به قدری منطق داشته باشیم که این تجارب تلخ را تکرار نکنیم. 1.1 میلیارد دلار هزینه برای هیچ درویش با تأکید بر اینکه «ماجرای ارومیه و خشکی دریاچه‌ها را نمی‌توانیم به بحران آب و خشکسالی ربط دهیم» این‌طور استدلال می‌آورد: اگر کاری انجام نداده بودند و هنوز وسعت اراضی کشاورزی، تعداد سدها و تاکستان‌ها همان بود و بارندگی کم شده بود، می‌شد نتیجه گرفت که تغییرات اقلیمی متهم شماره یک است ولی وقتی تا این اندازه تغییرات اعمال شده و با تغییر ترکیب کشاورزی در این حوزه با افتخار از صادرات محصولات حوزه ارومیه حرف می‌زنند، نمی‌توانیم انگشت اتهام را به سمت آسمان دراز کنیم. او در پاسخ به اینکه آخرین اقدامات انجام‌شده برای احیای دریاچه چه بوده، عنوان می‌کند: ستاد احیای دریاچه ارومیه که مهم‌ترین اقدام دولت روحانی بود با اینکه بیش از 1.1 میلیارد دلار هزینه کرد اما نتوانست به اهدافش برسد. آنها قول داده بودند که طرح «نکاشت» را اجرا کنند و وسعت اراضی کشاورزی را به پیش از سال 1370 برگردانند اما عقب‌نشینی و اعلام کردند که به جای طرح نکاشت طرح «بهکاشت» را اجرائی می‌کنند اما همان کار را هم نتوانستند انجام دهند. حتی وسعت چغندرکاری‌ها و باغ‌های سیب در اطراف دریاچه ارومیه افزایش یافت. درویش ادامه می‌دهد: تنها کاری که احتمالا انجام دهند و در بوق و کرنا می‌کنند انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه است. قرار است یکی از رودخانه‌هایی که از سرشاخه‌های دجله وارد خاک عراق می‌شود را با تغییر مسیر مواجه کنند تا به حوضه آبریز دریاچه بریزد ولی من به شما قول می‌دهم همین آب هم به دریاچه نمی‌رسد و باعث افزایش بارگذاری‌ها و توسعه اراضی کشاورزی می‌شود. هم‌زمان گرد‌و‌خاک در عراق افزایش پیدا می‌کند و دود این کار در چشم مردم ما در کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی، خوزستان و ایلام می‌رود. فرونشست عجیب سواحل دریاچه ارومیه! دومین کسی که از علل سرنوشت متفاوت دو دریاچه وان و ارومیه روایت می‌کند، علی بیت‌اللهی، رئیس بخش زلزله‌شناسی مهندسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی است. او نیز مانند درویش تأکید دارد که روند کاهش نزولات جوی در کل کشور و حوضه آبریز دریاچه نشان می‌دهد خشکسالی علت اصلی چالش و بحران دریاچه ارومیه نیست بلکه علت مدیریت ناصحیح منابع آب است. بیت‌اللهی ادامه می‌دهد: براساس اظهارات مسئولان آب‌ منطقه‌ای آذربایجان غربی تنها در محدوده این استان بیش از 22 هزار حلقه چاه غیرمجاز و نزدیک به 40 هزار حلقه چاه مجاز وجود دارد. علاوه بر اینها در حوضه آبریز، که محدوده بسیار گسترده‌تری است، بیش از 62 هزار حلقه چاه حفر شده است. این موجب می‌شود آب‌های جاری که باید به سمت دریاچه جاری شوند به دلیل افت سفره‌های زیرزمینی و خشکی به زیرزمین نفوذ کنند. بنابراین بخش عمده کم‌آبی دریاچه ناشی از برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی و صدور مجوزهای فراوان برای توسعه و احداث باغات و کشاورزی است. این مسائل نیازهایی را به وجود می‌آورد که به مرور به حق تبدیل می‌شوند. او می‌افزاید: دومین مسئله سدهای روی رودهای جاری دریاچه ارومیه است. در فصل سرما که تبخیر کم است، آب به جای دریاچه، در سدها ذخیره می‌شود تا برای تأمین آب کشاورزی از آن استفاده شود. پس از اینها، در سومین مورد تازه می‌رسیم به کاهش نزولات جوی به‌ویژه به شکل برف. در واقع این عامل مؤثر است اما مؤثرترین عامل نیست و صرفا تشدیدکننده است. وگرنه چطور ممکن بود که دریاچه وان که با دریاچه ارومیه در یک اقلیم است، خشک نشود ولی ارومیه به این روز بیفتد؟! بیت‌اللهی در نهایت تأکید می‌کند که اخیرا مطالعاتی در سمت شرق‌ دریاچه نشان داده که در سواحل دریاچه با فرونشست زمین مواجه هستیم. او توضیح می‌دهد: ما این مسئله را با عکس‌برداری مستند کرده‌ایم. درحالی‌که تنها جایی که انتظار فرونشست نداشته‌ایم سواحل دریاها و دریاچه‌ها بوده‌اند اما متأسفانه به دلیل افت سطح ایستایی ما شاهد فرونشست زمین در این قسمت هم هستیم. این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که سال‌هاست کارشناسان درباره خشک‌شدن دریاچه ارومیه و راه‌افتادن توفان‌های نمک و ریزگرد در این منطقه و حوالی آن هشدار می‌دهند.