سخن از مردی است که زمین و زمان به دادگستریاش شهادت داده و موافق و مخالفاش به زهد و تقوایش اعتراف نمودهاند. بیداردلی که که خرقهی بندگی بر تن کرده و مطیع خالق بود و خادم مردم. عمر بن عبدالعزیز- رحمه الله- هفتمین خلیفه از خلفای اموی است که پس از وفات عمویش، سلیمان بن عبدالملک در سال 99 هـ.ق و به وصیت وی، زمام حُکمرانی را در دست گرفت. مجموع دوران حکومت او گر چه 2 سال و 5 ماه بیشتر نبود، اما نمونهای کمنظیر از یک حُکمرانی دادگستر و مردممدار بود. او دراولین سخنرانی خود چنین گفت: «ای مردم! من به وسیله مقام خلافت مورد امتحان الهی قرار گرفتهام. اما در این مورد نه از من نظرخواهی شده و نه از شما مشوره گرفته شده است. لذا من شما را بر بیعت با خودم مجبور نمیکنم و شما هرکس را میخواهید خلیفه تعیین کنید.» این کتاب، حاوی سخنرانیهای سیاسی و دینی و نامههای مراسم مختلف و پند و اندرزها و گفتگوهای گوناگون عمربن عبدالعزیز-رحمه الله- است. همچنین حاوی نامههای فکری و سیاسی، پند و اندرزها و مکتوباتی برای مناسبتهای گوناگون وتوصیههای مالی واداری ونامههای دوستانه و فرمانهای اوست. این کتاب نسبت به کتابهای دیگری که در این زمینه نگاشته شدهاند، کاملتین و جامعترین آنهاست و حدود سیصد و شصت و اندی از نامهها و خطبههای عمر بن عبدالعزیز را در خود جای داده است.
نظرات
عمر
29 مهر 1392 - 08:00برای آشنایی کاملتر و صحیحتر با شخصیت بزرگانی چون عمربن عبدالعزیز ( رض ) باید از کسانی که بیشتر از دیگران با آنها سنخیت دارند، کمک گرفت. به همین دلیل، پیشنهاد می کنم در این مورد، به آثار داعی بزرگ دین و رهرو صادق و آگاه پیامبر نور و رحمت ( ص ) یعنی کاکه احمد مفتی زاده ( از جمله قسمت آخر مجموعه کوتاه شعری به نام : " به من باز گویند " )