«اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» از آن دسته پژوهش هاست که ریشه ناکامی ها را می کاود نه میوه آن را. نویسنده بر آن است که اقتدارگرایی، بیش از آن که منشاء دولتی و حکومتی داشته باشد، ریشه در فرهنگ ما دارد که هر از گاه رخ عیان می کند و هر جا که امکانش را یافت، خود را بازتولید می کند: «اقتدارگرایی ایرانی برخلاف آن چه بعضی تصور می کنند، ضرورتا یک پدیده دولتی نیست بلکه در ناخودآگاه فرهنگ عمومی، جاری و فعال است. نه تنها عامه مردم بلکه قشر عظیمی از تحصیل کرده های ایرانی اعم از اساتید دانشگاه، مهندسان و پزشکان، خصایص اقتدارگرایی را بدون آن که خود معترف باشند در افکار و رفتار خود حمل می-کنند. از این رو، خروج از اقتدارگرایی با ترجمه چند کتاب، برگزاری تعدادی میتینگ سیاسی و ایراد سخنرانی به دست نمی آید.» تلاش دکتر سریع القلم در این کتاب، احصاء خصوصیات نظام اقتدارگرایی حاکم بر ایران در دوران قاجار و بررسی دلایل شکست اغلب تلاش هایی است که برای مبارزه با آن صورت گرفته. بر این اساس ابتدا مبانی ساختاری، رفتاری و مدیریت یک رژیم اقتدارگرا، بررسی شده است. به این ترتیب آشنایی با مختصات این نوع حکومت، درک رفتارهای ناهنجار اجتماعی مانند «فردمحوری»، «مجیزگویی»، «دروغ گویی» و... را برای مخاطب ممکن می کند. نویسنده در فصل دوم شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در آستانه برآمدن قاجارها را بررسی و نشان داده است که انحطاط صفویه و سپس دست به دست شدن حکومت میان زندیه و افشاریه و دست آخر قجرها، چگونه به نهادینه شدن «ناجوان مردی» در رفتارهای ما منجر شد. فصل سوم از ورود اندیشه های جدید از غرب به ایران آغاز می شود اما نویسنده بیشتر از آن كه به نتیجه آشنایی ایرانیان با اندیشه های جدید و سنتز برخورد این دو فرهنگ كار داشته باشد، به روش و متدلوژی مواجهه ما با افكار نو توجه نشان می دهد كه به «غیر واقعی فكركردن، بی-دقتی و كتمان واقعیت های بیرون از ذهن، توهمی اندیشیدن و ایده آلیسم افراطی» منجر شده است. گزارشی از وضعیت حكومت تك تك شاهان قاجار و تضادهایی كه به انقلاب مشروطه انجامید، محتوای این فصل را تشكیل می دهد. فصل چهارم با عنوان «خروج از اقتدارگرایی: یك بررسی مقایسه ای» بر آن است كه نشان دهد خروج از این وضعیت، گرچه به شدت مشكل اما ممكن است. این جاست كه نویسنده پای دانش اقتصاد را هم وسط می كشد و روشن می كند كه اقتدارگرایی هم زاد وابستگی اقتصادی شهروندان به دولت، یا هر منبع غیرمولد دیگری، است. در پایان، نتیجه گیری از یافته های نویسنده را می خوانیم كه چنین آغاز می شود: تاریخ در چیدن شرایط مساعد برای نتیجه گیری مطلوب عجله ای ندارد. در این بخش بیش از 40 ویژگی رفتاری مذموم ایرانیان در عهد قاجار برشمرده شده كه هم نتیجه اقتدارگرایی و هم عامل مقوم آن بوده است. همچنین سه عنصر كلیدی تدوام اقتدارگرایی؛ اقتصاد متمركز و وابسته به منافع شاه، ساختار فرهنگی و ضعف در یادگیری معرفی شده اند كه به نوبه خود از حل منازعات فكری و حل مشكل سنت-تجدد ممانعت كرده اند. این كتاب در واقع تكمیل كننده «فرهنگ سیاسی ایران» است كه به پیش از این از همین قلم منتشر شده بود. اما دو ایراد كوچك هم به كتاب وارد است؛ اشكال محتوایی این كه در فصل نخست، نوعی شتاب زدگی مشهود است. یعنی استدلال ها مسلسل وار آمده تا جایی كه در برخی جملات، فعل و فاعل با هم نمی خوانند. اشكال شكلی هم این كه گرچه جلد سخت به ماندگاری كتاب كمك می كند، اما به نظر می رسد برای كتابی با این حجم، لزومی ندارد و فقط موجب افزایش قیمت آن می شود. در مجموع باید گفت «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» تلاشی ارزشمند برای ریشه یابی مشكلاتی است كه بیش از 150 سال بر گرده ایرانیان سنگینی می كند. اگر فهم درست مسئله نیمی از راه حل است، كتاب حاضر را باید راهنمای مناسبی برای درك مسئله و حل آن دانست. اگر همه این توضیحات، مخاطب را به مطالعه كتاب ترغیب نكند، شاید تقدیمیه كوبنده آن چنین كند: تقدیم به ایرانیان زیر ده سال، که در آینده برای کسب ثروت، به نهاد دولت نزدیک نخواهند شد! برای افزایش قدرت کشور، ثروت تولید خواهند کرد؛ ظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد. از فرهنگ واکنش های سریع به خویشتن داری، ارتقاء فرهنگی پیدا خواهند کرد. از فرهنگ شفاهی و غیر دقیق به فرهنگ مسئولانه مکتوب، انتقال تمدنی پیدا خواهند نمود. از رفتارها و کارهای کوتاه مدت به گستره دراز مدت، رشد فکری پیدا خواهند کرد. تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند نمود. به رشد فکری و استقلال فکری از طریق مطالعه حداقل دو ساعت در روز روی خواهند آورد. برای ایرانیان دیگر از رانندگی گرفته تا کسب قدرت، حقوق قائل خواهند شد. از رشد و موفقیت دیگران به طور واقعی خوشحال شده و درس خواهند آموخت. غرور بی جا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام و گذشت تبدیل خواهند کرد. دروغ گوئی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها را از نظام معاشرتی خود با دیگران حذف خواهند نمود. برای کسب قدرت،به اصل رقابت و فرصت برای دیگران اعتقاد خواهند داشت. و پس از رسیدن به قدرت، فقط دوره محدودی، صرفاً برای تحقق کارهای بزرگ، در قدرت خواهند ماند. برای آنانی که دغدغه ایران فردا را دارند بفرستید در دنیا هیچ چیزی به اندازه آموختن برای ساختن یک زندگی انسانی اهمیت ندارد و این آموزش از هر قوم و ملیتی میتواند باشد.