کتاب «چرا به باورهایمان باور داریم؟» نوشته‌ی اندرو نیوبرگ و مارک رابرت والدمن به این سؤال می‌پردازد که چرا انسان‌ها به انواع مختلفی از باورها (مذهبی، اخلاقی، سیاسی یا حتی غلط) پایبند می‌مانند. نویسندگان بر اساس داده‌های عصب‌شناسی، روان‌شناسی رشد و علوم شناختی، بررسی می‌کنند که چگونه مغز انسان تمایل دارد جهان را به‌صورت منسجم درک کند، و برای رسیدن به این انسجام، باورهایی می‌سازد که گاهی با واقعیت بیرونی هماهنگ نیستند. از دید آن‌ها، باور نه‌فقط محتوایی ذهنی، بلکه نتیجه‌ی مستقیم عملکرد نوروبیولوژیک مغز است.


در فصل‌های ابتدایی، کتاب تمرکز دارد بر اینکه چگونه مغز در هنگام تجربه‌های اعتقادی یا معنوی مثل مراقبه، دعا یا حتی شرکت در مراسم دینی، فعال می‌شود. نویسندگان اسکن‌هایی از مغز راهبه‌ها و افراد بی‌اعتقاد را مقایسه می‌کنند و نشان می‌دهند که مناطق خاصی از مغز در تجربه‌های معنوی درگیر می‌شوند. این بخش بیشتر به دنبال این است که نشان دهد باور نه صرفا موضوعی فرهنگی یا تربیتی، بلکه فرایندی زیستی و قابل اندازه‌گیری است.


بخش‌های میانی کتاب به شکل‌گیری باورها در دوران کودکی و نقش عوامل خانوادگی، اجتماعی و عاطفی در تثبیت آن‌ها احتصاص دارد. همچنین توضیح می‌دهد که چرا بعضی از باورها، حتی زمانی که نادرستی آن‌ها مشخص شده، باز هم باقی می‌مانند. این‌جا به موضوعاتی مثل سوگیری‌های شناختی، تمایل به تأیید عقاید پیشین و حساسیت مغز به گروه‌بندی اجتماعی پرداخته می‌شود. نویسندگان تلاش می‌کنند نشان دهند که مغز برای حفظ باورهای موجود مکانیزم‌های دفاعی فعالی دارد. در فصل‌های پایانی، موضوع تغییر باورها مطرح می‌شود. 

نویسندگان پیشنهادهایی برای تشخیص سوگیری‌های ذهنی، گفت‌وگوی موثر با کسانی که باورهای متفاوت دارند، و بازبینی انتقادی باورهای شخصی ارائه می‌دهند. هدف اصلی این قسمت، ایجاد نوعی آگاهی نسبت به نحوه عملکرد ذهن در مواجهه با حقیقت، معنا و اطلاعات جدید است. در کل، کتاب از زاویه‌ی علمی و تجربی به این موضوع نزدیک می‌شود که باورهای ما چطور به‌وجود می‌آیند، چرا باقی می‌مانند و تحت چه شرایطی ممکن است تغییر کنند.