لبيك اللهم لبيك… چه زيباست عظمت ربوبيت! و چه عظيم است فضل الوهيت!. و چه زيباست كه خداوند بر بندگانش منت نهاده و آنها را به بيت عتيق فرا ميخواند تا گناهانشان را بيامرزد، قلوبشان را مطهر سازد، پاداششان را مضاعف كند، روحيهي ايشان را تجديد كند و از فضلش بركاتي را به آنها ببخشد كه نه چشمي ديده است و نه گوشي شنيده و نه حتي به قلب بشري خطور كرده است!. و چه زيباست كه مؤمن با رويي گشاده اين نداي علوي را بپذيرد، آنچنانكه گل قطرات باران را ميپذيرد و با آن زنده ميشود، و چه زيباست كه با خوشحالي وافر، فوراً براي اجابت دعوت الله و پيوستن به قافلهي گراميش با نيت هجرت به حرم مقدسش و خانهي امنش مجهز و آماده شود و از اعماق قلبش نداي لبيك اللهم لبيك را فرياد بزند!. برادر گرامي.. اگر از كساني هستي كه اين نداء را شنيدهاند و واين دعوت را لبيك گفتهاند و حضور در قافلهي خداوند متعال نصيبشان شده است، بدان كه اين نور سعادت و دروازهي تمام خوبيها و سند رضايت خداوندي است؛ تو را دعوت كرده چون تو را دوست دارد و تو را صدا زده تا تو را ببخشد، (وَ اللّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللّهُ واسِعٌ عَليمٌ) بقرة ۲۶۸٫ «ولي خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش مىدهد، و خداوند گشايشگر داناست.» پس به خاطر اين فضل بزرگ به خودت تهنئت بگو و تهنئت ما برادران دوستدارت را نيز پذيرا باش. و اگر نتوانستي به قافلهي حجاج بپيوندي، پس قلباً با آنها باش و و روحاً آنها را در مناسك حج همراهي كن، زيرا اگر خدا بخواهد همانند آنها به تو هم ثواب ميدهد و پيامبر صلي الله عليه و سلم در حديثي بدين مضمون خطاب به يارانش ميفرمايد: «شما هيچ مسير و صحرا و درهايي را نپيمودهايد مگر اينكه اقوامي در مدينه نيز با شما بودند! گفتند چطوري يا رسول الله؟ فرمود: آنها معذور بودند.» خداوند توفيق حج خانهاش و زيارت پيامبرش و قبول آن را نصيب ما و شما بفرمايد آمين. (هفته نامهي اخوان المسلمين) حج فريضهايي از فرائض الله است كه بندگانش را به آن امر نموده و اداي آن را بر آنها تكليف كرده است، و براي فاعلين آن اجر عظيمي در نظر گرفته است، و تاركين آن را به اشد مجازات وعيد داده است، در صورتي كه قادر و مستطيع باشند. حج ركني از اركان پنجگانهي دين است كه با آن اركان دين كامل و بدون آن ناقص است. و حج در بين اركان پنجگانه عبادت عمر و پايان كار محسوب ميشود، و خداوند در اين باره ميفرمايد: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دينًا) مائدة ۳ . «امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما (به عنوان) آيينى برگزيدم.» و در اين خصوص آيات و احاديث زيادي وارد شده است. ۱- خداوند ميفرمايد: (وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيُّ عَنِ الْعالَمينَ) آلعمران ۹۷ . «و براى خدا، حج آن خانه، بر عهده مردم است؛ (البته بر) كسى كه بتواند به سوى آن راه يابد. و هر كه كفر ورزد، يقيناً خداوند از جهانيان بىنياز است.» اين تركيب دلالت بر عنايت ويژه به حج و تاكيد بر فرضيت آن دارد. آيا نميبيني كه خداوند آن را به عنوان دَيني بر گردن بندگان نهاده است، (وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ) !؟ و آيا نميبيني كه خداوند امتناع از اداء حج را كفر دانسته كه مستحق شديدترين عذاب است، (وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيُّ عَنِ الْعالَمينَ). و اين تركيب به غير از حج براي هيچكدام از فرائض ديگر در قرآن نيامده است، پس اين نشان از عظمت جايگاه و بزرگي منزلت حج دارد. ۲- خداوند ميفرمايد: (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ) بقرة ۱۹۶ . «و براي خدا حج و عمره را كامل كنيد در حاليكه از اوامر خدا اطاعت و دعوتش را اجابت ميكنيد.» و در اين آيه قابل ملاحظه است كه خداوند حج و عمره را خاص خودش قرار داده و اين هم تاكيدي بر معناي آيه اول و مزيد عنايت بر اين دو عمل بزرگ است. ۳- خداوند ميفرمايد: (وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجِّ عَميقٍ ۲۷ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللّهِ في أَيّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ اْلأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقيرَ۲۸) حج. « و در ميان مردم براى (اداى) حج بانگ برآور تا (زايران) پياده و (سوار) بر هر شتر لاغرى -كه از هر راه دورى مىآيند- به سوى تو روى آورند، تا شاهد منافع خويش باشند، و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبانبستهاى كه روزىِ آنان كرده است ببرند. پس، از آنها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد.» يعني اينكه خداوند متعال به ابراهيم خليل عليه السلام امر نمود بعد از اينكه بناء كعبه را تمام كرد از همان لحظه فريضهي حج را اعلان نمايد، و ابراهيم نيز اطاعت نمود و اينچنين در بين مردم ندا زد: اي مردم پروردگارتان خانهاي را بنا كرده است، پس شما آن را زيارت كنيد. و اين حكم از زمان سيدنا ابراهيم تا قيام قيامت به منزلهي تقديس خانهي خدا و مبادرت به حج و عمران آن خواهد بود. و گروهي ديگر گفتهاند اين امر براي پيامبرصلي الله عليه و سلم بوده و اعلامي براي حج در شريعت محمدي است و هر دو نظر قابل احترام است. اما نظر اول، قول جمهور علماء است. و در اين آيات كريمه بعضي از فوائد حج مثل منافع دنيوي و اخروي و دوام ذكر خدا را بيان ميكند و حج را سنگيني نفس، نور دل، آرامش قلب، پاكي احساس، معنويت، وفاء به نذرهاي خير و خوب، طواف كعبهي مشرفة و تعظيم حرمات و شعائر خداوند، ميداند. ۴- از ابي هريرة روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (العمرة إلى العمرة كفارة لما بينهما والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة). أخرجه البخاري ومسلم والترمذي والنسائي وابن ماجة «يعني از عمره تا عمرهي بعدي كفارهاي است براي آنچه بين دو عمره بوده و حج مبرور پاداشي غير از بهشت ندارد.» ۵- از ابن عباس روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (تابعوا بين الحج والعمرة؛ فإنهما ينفيان الذنوب كما ينفي الكبر خبث الحديد). أخرجه النسائي و معني متابعت بين حج و عمره، تكرار آن براي كسي است كه استطاعت داشته باشد، به خاطر حرص بر پاك شدن از گناهان و آلودگيها. و معني ديگر متابعت، جمع بين حج و عمره است. بدين شكل كه اول حج ميكند سپس يك يا چند بار عمره انجام ميدهد تا اين فضيلت حاصل شود.. البته هر دو نظر زير اين لفظ جامع قرار ميگيرد، و طبيعي است كسي كه خير بيشتري انجام داد ثواب بيشتري هم داشته باشد. ۶- از ابيهريرة روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (مَن حجَّ لله فلم يرفث ولم يفسق رجع كيوم ولدته أمه) رواه البخاري وأحمد والنسائي وابن ماجة. «يعني كسي كه آداب حج را حفظ كند و لغويات و محرمات را ترك كند، از گناهانش پاك ميشود و خدا اشتباهاتش را ميبخشد و كاملاً پاك و باتقوا بر ميگردد.» ۷- از ابيهريرة روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (الحجاج والعمار وفد الله عز وجل وزوَّاره؛ إن سألوه أعطاهم، وإن استغفروه غفر لهم، وإن دعوا استجيب لهم، وإن شفعوا شُفِّعوا). رواه ابن ماجة وابن حبان «يعني كساني كه به حج و عمره ميروند مهمانان و زائران خدا هستند؛ اگر درخواستي داشتند به آنها اعطا ميكند، و اگر استغفار كردند آنها را ميبخشد، و اگر دعا كردند آنها را اجابت ميكند، و اگر طلب شفاعت كردند، شفاعتشان ميكند.» ۸- از ابيهريرة روايت است كه: (سُئل رسول الله صلى الله عليه وسلم: أي الأعمال أفضل؟ قال “إيمان بالله وبرسوله” قيل ثم ماذا؟ قال: “ثم الجهاد في سبيل الله” قيل ثم ماذا؟ قال: “ثم حج مبرور) رواه البخاري ومسلم. و حج مبرور حجي است كه معصيت خداوند در پي نداشته باشد. «از پيامبرصلي الله عليه و سلم پرسيده شد چه عملي برتر و افضلتر است؟ فرمود: ايمان به خدا و رسولش. پرسيده شد بعد از آن؟ فرمود: جهاد در راه خدا. پرسيده شده بعد از آن؟ فرمود: حج مبرور.» ۹- از ابيهريرة روايت است كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (مَن مات ولم يحج فليمت إن شاء يهوديًّا وإن شاء نصرانيًّا) أخرجه الترمذي. «كسي كه وفات نمود و حج نكرد اگر خواست بر دين يهود بميرد و اگر هم خواست بر دين نصاری.» و اين شديدترين وعيد براي كساني است كه استطاعت حج را دارند، اما به خاطر سهلانگاري و تنبلي آن را اداء نميكنند، و شأن و منزلت حج را اهمال ميكنند، و حق آن را ضايع و از تاكيدي كه بر فرضيت حج شده غفلت ميكنند. و در حديث روايات ديگر نيز آمده است مثل: سيدنا عمر رضي الله عنه ميفرمود: (لقد هممتُ أن أبعث رجالاً إلى هذه الأنصار فينظروا كلَّ مَن كان له جدة ولم يحج فيضربوا عليهم الجزية؛ ما هم بمسلمين) رواه سعيد في سننه. «من اراده كردم افرادي را به نزد اين گروه بفرستم تا بررسي بكنند اگر كسي لباس نو داشت و حج نكرده بود، جزيه براي آنها مقرر كنند؛ در حاليكه آنها مسلمان نبودند.» ۱۰- از ابن عمر روايت است كه رسول الله صلي الله عليه و سلم فرمود: (استمتعوا من هذا البيت؛ فإنه هُدم مرتين ويرفع في الثالثة) رواه البزار وابن حبان والحاكم وصححه. «از اين خانه استفاده ببريد؛ زيرا كه دو بار خراب شده و براي بار سوم برداشته ميشود.» يعني اينكه پيامبر صلي الله عليه و سلم، امتش را به غنيمت شمردن وجود كعبهي مشرفه كه منشأ بركت و هدايت و رحمت و امنيت است امر ميكند، قبل از اينكه حوادث دنيوي آن را از بين ببرد و يا خداوند متعال دنيا را به سرانجام برساند؛ زيرا قبل از بعثت، كعبه خراب شده بود كه دوباره بنا نهاده شد. يكبار عمالقه آن را بنا كردند و بار ديگر هم بنو جرهم آن را بازسازي كردند. سپس در قرن دوم قبل از هجرت، جد پيامبر صلي الله عليه و سلم قصي بن كعب آن را خراب كرد و مستحكمتر از قبل بنا نمود و در سقف آن از تنهي مقل و نخل استفاده نمود، و در كنار آن دارالندوة نيز بنا نمود، و بار ديگر سيل آن را خراب كرد كه براي چندمين بار قريش آن را بازسازي نمودند و پيامبر صلي الله عليه و سلم آن زمان ۳۵ ساله بود و قضيه رداء ايشان در اين داستان مشهور است. و شايد اشارهي حديث به اين دو بار باشد كه داراي اهميت بيشتري بوده است و ساير موارد فقط ترميم و بازسازي بوده است، و يا اينكه عدد ذكر شده در حديث براي تكرار است و حصر را نميرساند. احتمال دارد به خاطر سهلانگاري مردم در امر حج خدا خانهاش را از روي زمين بردارد و بركات سابق را از اهل زمين به خاطر غفلت از نداي پروردگارشان و اهمال فريضهي حج و ترك پيامبرشان، برگيرد. اينجاست كه تاكيد فريضهي حج و اجر بزرگ آن براي كسي كه آن را ادا كند، و عقوبت شديد و سخت براي كسي كه آن را ترك كند و در اداي آن سهلانگاري كند، فهميده ميشود. و به خاطر اين است كه امت بر فرض بودن حج براي شخص توانا و با استطاعت اجماع كردهاند؛ و ابوحنيفه و مالك و بعضي از شوافع و همچنين از اهل بيت، زيد بن علي و هادي و مؤيد بالله و ناصر نظرشان بر اينست كه حج واجبي است كه شخص مستطيع در اسرع وقت بايد آن را ادا كند. و دليلشان حديثي است كه ابن عباس از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت نموده كه ميفرمايد: (تعجَّلوا إلى الحج، يعني الفريضة؛ فإن أحدكم لا يدري ما يعرض له) رواه أحمد. «بشتابيد به سوي فريضهي حج؛ زيرا كه كسي نمي داند چه سرنوشتي در انتظار اوست.» و همچنين حديثي كه سعيد بن جبير از ابن عباس و از افضل روايت ميكند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (مَن أراد الحج فليستعجل؛ فإنه قد يمرض المريض وتضل الراحلة وتعرض الحاجة) رواه أحمد وابن ماجة. «كسي كه حج ميخواهد بايد عجله كند؛ زيرا كه ممكن است مريض شود و يا سوارياش را از دست بدهد و يا كاري برايش پيش بيايد.» و شافعي و اوزاعي و ابو يوسف و محمد و از اهل بيت قاسم بن ابراهيم و ابوطالب گفتهاند كه حج واجبي است كه در فرصت مناسب ميشود آن را انجام داد، و دليل آوردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم سال پنجم و يا ششم حج كرده است. و اما عمره: امام احمد آن را براي يك بار در عمر واجب دانسته، و قول مشهور امام شافعي، اسحاق، ثوري، مزني و ناصر نيز آن را تاييد ميكند و دليلشان اين است كه خداوند متعال حج و عمره را در آيهي كريمه با هم آورده است (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ) و در تاكيد آن، حديث ابي رزين العقيلي را آوردهاند كه نزد پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد و گفت: پدر من پير و كهنسال است و براي يك بار هم قادر به اداي حج و عمره نيست، كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (حج عن أبيك واعتمر) رواه الترمذي ومسلم والبخاري وأبو داود والنسائي وصححه الترمذي. «به جاي پدرت حج و عمره را ادا كن». و قول مبني بر واجب از علي، ابن عباس، ابن عمر، عائشه، طاووس، حسن بصري، ابن سيرين، سعيد بن جبير، مجاهد و عطاء نيز روايت شده است. و قول مشهور مالكيها بر عدم وجوب عمره است، و اين قول حنفيها و زيد بن علي و هادويها نيز ميباشد و دليلشان حديثي است كه ترمذي آورده و احمد و بيهقي و ابن ابيشيبة و عيد بن حميد آن را صحيح دانستهاند؛ حديثي كه جابر نقل ميكند از اعرابي كه آمد نزد پيامبر صلي الله عليه و سلم و پرسيد: اي رسول الله.. مرا آگاه كن كه آيا عمره واجب است؟ ايشان فرمودند: (لا، وأن تعتمر خيرٌ ذلك). «خير، و اگر عمره انجام بدهي، برايت بهتر است.» نهايت مطلب اينكه هيچ خلافي بين ائمه در مطلوب بودن عمره و اينكه از جملهي بهترين اعمال تقربجويانه به سوي خداوند متعال است، وجود ندارد. و اما زيارت قبر رسول الله صلي الله عليه و سلم: زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و سلم مطلوب و تقرب به درگاه خداست. زيرا دارقطني حديثي از ابن عمر نقل ميكند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (مَن حجَّ فزار قبري بعد وفاتي فكأنما زارني في حياتي) «كسي كه حج كند و قبر مرا بعد از وفاتم زيارت كند مانند اينست كه مرا در حياتم زيارت كرده است». آثار ديگري بدين معني نيز روايت شده است. بعضي از علماء اين آثار را ضعيف دانسته و به آن استناد نكردهاند چون زيارت قبور را عموماً مطلوب دانستهاند، زيرا پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمودهاند: (كنت نهيتكم عن زيارة القبور فزوروا القبور؛ فإنها تُزهِّد في الدنيا وتُذكِّر الآخرة) رواه ابن ماجة عن ابن مسعود. «من شما را از زيارت قبور منع ميكردم، حالا قبور را زيارت كنيد؛ چون باعث زهد در دنيا و ياد آخرت ميشود.» و در حديث ديگر از انس آمده: (كنت نهيتكم عن زيارة القبور إلا فزوروها؛ فإنها ترق القلب وتدمع العين وتُذكِّر الآخرة، ولا تقولوا هجرًا) رواه الحاكم. «من شما را از زيارت قبور منع ميكردم حالا قبور را زيارت كنيد؛ چون قلب را نرم ميكند و چشم را اشكريزان ميكند و يادآوري آخرت ميكند، و از ترك آن سخن نگوييد.» اگر زيارت قبورعموم مؤمنين مطلوب است، پس زيارت قبور اولياء اولیتر است، زيرا پند و اندرز بيشتري در پي دارد، و قبر پيامبر صلي الله عليه و سلم اولی و اولیتر است، چون پند و اندرز و بركت را با هم به دنبال دارد. و اما حديث (لا تشد الرحال إلا إلى ثلاثة مساجد: المسجد الحرام ومسجدي هذا، والمسجد الأقصى) رواه أحمد البخاري ومسلم وأبو داود والنسائي وابن ماجة وغيرهم. « بار مسافرت به سوي غير از اين سه مسجد نبنديد: مسجد الحرام و مسجد من و مسجد الأقصی.» استدلال به اين حديث، استدلال به غير موضع خلاف است؛ زيرا حديث دليلي بر ممنوعيت مسافرت خاص به مسجدي غير از سه مسجد مذكور است و دليلي براي ممنوعيت مسافرت براي اغراض جائز و شرعي ديگر نميشود و من خلاصهايي از بحث طولاني كه باحثين در اين زمينه ارائه كردهاند را ذكر كردم. والله يقول الحق و هو يهدي السبيل
نظرات