کلمه‌ی «حزن» به معنای غم و اندوه است که در قرآن اغلب با کلمه‌ی خوف (به معنای ترسیدن، نگران شدن) استعمال شده است. همچنان که از معنای واژگان پیداست، حزن ناظر به غم و اندوه گذشته است یا به عبارتی دلالت بر معنای ماضی دارد اما خوف برعکس، دلالت بر معنای حال و آینده دارد. بر همین اساس در تفسیر آیه‌ی «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ » ( یونس/62) « به حقیقت دوستان خداوند هیچ نگرانی (نسبت به آینده) و هیچ گونه‌اندوهی(نسبت به گذشته) ندارد.» (تفسیر المنتخب، 1/10، تفسیر ابن عباس،1/7، تفسیر قرطبی، 1/368)
بنابراین انسان مؤمن نباید هیچگونه غم و اندوه به نسبت گذشته و یا ترس و نگرانی به نسبت آینده داشته باشد، زیرا مؤمن ایمان دارد آنچه تاکنون در زندگی اتفاق افتاده، تقدیر و برنامه‌ی خداوند بوده و خداوند نیز جز خیر برای او تقدیر نمی‌کند و آنچه از اشتباه و خطا که وی مرتکب شده، معتقد است که خداوند توّاب و رحیم است و با توبه اشتباهات گذشته‌ی وی آمرزیده شده است. به نسبت آینده نیز ترسان و نگران نیست، زیرا آنچه اتفاق خواهد افتاد باز هم در برنامه و تقدیر خداوند است و هیچ کس جز خداوند نمی‌تواند جلب کننده‌ی منفعت یا دفع کننده‌ی ضرری از او باشد، بنابراین او وظیفه خود را انجام خواهد داد و نتایج را به خدا می‌سپارد و هر چه پیش آید خوش آید.
اما علمای تزکیه از سه گونه حزن سخن به‌ میان آورده‌اند که از میان آنها تنها یک گونه مذموم و از مصادیق آیه‌ی فوق می‌باشد که دوستان خداوند نیز از آن به دور هستند.
1- حزن طبیعی: نوعی غم و اندوه است که به طور طبیعی در نهاد انسان وجود دارد که در مقابل بلایایی که با آن روبرو می‌شود، ظهور پیدا می‌کند، مانند از دست دادن عزیزان و برخی مواهب دنیوی. این نوع حزن برای پیامبر(ص) نیز رخ داده است، آنگاه که فرزندش ابراهیم درگذشت، ایشان در سوگ او فرمود: «اِنَّ العَینَ تَدْمَع و القَلب یَحزن، و لا نقولُ الَّا ما یرضی ربُّنا و اِنَّا بِفراقِکَ یا ابراهیم لَمَحْزون،« چشم گریه می‌کند و قلب اندوهگین می‌شود ولی جز آنچه خدا بر آن راضی است چیزی نمی‌گوییم، ما از دوری تو ای ابراهیم غمگین هستیم.» مهم ترین ویژگی های این نوع حزن، این است که به طور طبیعی و فطری در نهاد همگان وجود دارد و برای مؤمن موقتی و زودگذر است.
2- حزن بر دنیا: در این نوع هر آنچه که از مصادیق دنیا به شمار می‌رود، اگر از بین برود یا شخص از آن محروم شود، عامل غم و اندوه می‌گردد. این حزن به سبب ضعف ایمان به خداوند متعال و به ویژه ایمان به قدر و قضای الهی ایجاد می‌شود و برعکس حزن طبیعی، دوام و استمرار دارد و عامل خوف (نگرانی و هراس به نسبت آینده) در انسان می‌شود که مبادا در آینده نیز اتفاق بیفتد. این نوع همان نوع مذموم حزن است که مؤمنان از آن بدور هستند.«مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره/62)
3- حزن بر آخرت: یعنی غم و اندوه به خاطر از دست دادن اموراتی که به آخرت مرتبط هستند، مانند از دست دادن نماز اول وقت، قیام شب، روزه مستحبی، نماز جماعت، دیدار عالم دینی و یا هر عمل خیر دیگری که به دلایلی از جمله فراموشی، بیماری، مسافرت و ... فوت شود. این نوع حزن را حزن ایجابی(یا اندوه مثبت) گفته‌اند؛ چرا که شخص را به انجام بیشتر اعمال خیر تحریک می‌کند. و ارزش فرصت و زمان نزد وی افزون می‌شود و به دیگر سخن انسان را بییشتر به خداوند مهربان متصل می‌سازد. به همین خاطر مالک بن دینار شاگرد حسن بصری می‌گوید: «اگر قلب خالی از حزن شود، نابود می‌گردد. هم چنان که اگر خانه خالی از سکنه باشد، ویران می‌گردد.» بنابراین این نوع حزن حیات قلب و بیداری‌ ‌آن را به دنبال دارد و هر اندازه قلب مملو از این نوع حزن شود‍، رابطه‌ی شخص با خدا نزدیک تر خواهد شد.
سخن آخر: این نوشتار را با این سخن ابن دینار به پایان می‌رسانم که می‌گفت: هر اندازه حزن بر دنیا داشته باشی به همان اندازه حزن بر آخرت از قلب تو بیرون خواهد رفت و هر اندازه بر آخرت حزن داشته باشی به همان اندازه حزن بر دنیا از قلبت بیرون خواهد رفت.