سخن آغازین

خداوند متعال حیات را در جهان هستی به سه مرتبه کلی تقسیم کرده است: حیات گیاهی، حیات حیوانی و حیات انسانی  در میان این سه گروه، انسان به دلیل بهره‌مندی از دو ویژگی منحصر‌به‌فرد که در سایر موجودات دیده نمی‌شود، برتری یافته و به مقام والایی رسیده است . این دو امتیاز عبارتند از:
۱. قوه علم و یادگیری: خداوند ابزارهای شناخت (سمع، بصر و قدرت تحلیل) را در اختیار انسان قرار داده تا بتواند بیاموزد و بر اساس شناخت، مسیر خود را انتخاب کند ۲. اراده و آزادی انتخاب: انسان در انتخاب عقیده، بینش و مسیر زندگی خود کاملاً آزاد است. این آزادی تا حدی است که حتی در اساسی‌ترین مسئله یعنی دین و عقیده، اجباری در کار نیست («لا اکراه فی الدین») 
بر اساس این دو ویژگی (علم و اراده)، خداوند روزی را برای محاسبه اعمال انسان‌ها قرار داده است.
بر این اساس انسان‌ها در مسیر زندگی خود، بر اساس اراده‌ای که دارند، به دو گروه کلی تقسیم می‌شوند که در قرآن با تعبیر «إنا هدیناه السبیل إما شاکراً و إما کفوراً» از آن‌ها یاد شده است؛ یعنی انسان یا راه خیر و شکر را برمی‌گزیند و یا راه شر و کفر را  اما اگر بخواهیم نگاه دقیق‌تری به حالت‌های مختلف زندگی انسان‌ها در دنیا داشته باشیم، بر اساس آیات قرآن می‌توان آن‌ها را به چهار گروه اصلی تقسیم کرد:
گروه اول: انسان‌ مؤمن با زندگی نیکو (حیاة طیبه)
اگر انسانی اهل طاعت، عبادت و حرکت در صراط مستقیم باشد و در نتیجه، زندگی خوبی داشته باشد، این یک امر کاملاً طبیعی و بر اساس وعده الهی است.
وعده قرآنی: خداوند وعده داده است که هر کس (مرد یا زن) عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد، به او «حیاة طیبه» یا زندگی پاک و خوشی می‌بخشد .
بهشت دنیا: علمای سلف معتقدند که برای انسان مؤمن، پیش از بهشت آخرت، بهشتی در همین دنیا وجود دارد. اگر کسی لذت این بهشت دنیوی (آرامش قلب و رضایت درونی) را نچشد، به بهشت آخرت وارد نخواهد شد.
این گروه در حالت  رضایت درونی بسر می برند. حتی در صورت سوال، با تمام وجود از زندگی خود ابراز رضایت می‌کنند، زیرا در آرامشی زندگی می‌کنند که قابل وصف نیست و باید آن را چشید.

گروه دوم: انسان‌ مؤمن اما گرفتار در سختی‌ها و مصائب
گاه دیده می‌شود که انسان‌های صالح و نیکوکار با مشکلات، بیماری‌ها و فقر دست و پنجه نرم می‌کنند. بر اساس آموزه‌های دینی، این سختی‌ها برای مؤمن دو کارکرد اصلی دارد: ۱. رفع و رفعت مقام: خداوند می‌خواهد درجه و جایگاه این بنده را بالا ببرد. این سختی‌ها کفاره گناهان او شده و باعث صعود معنوی او می‌شود . ۲. دفع غفلت: گاهی انسان دچار غفلت می‌شود؛ خداوند با قرار دادن یک مانع یا سختی در مسیر او، وی را متوجه لغزش‌هایش کرده و او را به سوی خود بازمی‌گرداند.
{ وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَدۡنَىٰ دُونَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَكۡبَرِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ }
[سوره السجدة: ۲۱]
گروه سوم: انسان‌های غیرمؤمن با زندگی دشوار و ناگوار
افرادی هستند که از مسیر حق رویگردان شده و زندگی نادرسستی را برگزیده‌اند. اگر این افراد در دنیا دچار بدبختی و ناآرامی باشند، امری طبیعی است [۶].
معیشت ضنک (زندگی تنگ): خداوند وعده داده کسی که از یاد او رویگردان شود، زندگی سخت و همراه با استرس، اضطراب و افسردگی خواهد داشت [۷].
این افراد در روز قیامت «کور» محشور می‌شوند. وقتی اعتراض می‌کنند که چرا کور هستیم در حالی که در دنیا بینا بودیم، پاسخ می‌شنوند که همان‌گونه که آیات خدا را در دنیا فراموش کردید، امروز نیز فراموش می‌شوید.
{ وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةࣰ ضَنكࣰا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَةِ أَعۡمَىٰ (۱۲۴) قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِیۤ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ كُنتُ بَصِیرࣰا (۱۲۵) }
[سوره طه: ۱۲۴-۱۲۵]
گروه چهارم: انسان‌های غیرمؤمن با زندگی مادی مرفه
این گروه چالش‌برانگیزترین دسته برای تحلیل‌های سطحی هستند؛ افرادی که نه اهل ایمان هستند و نه عمل صالح، اما به ظاهر غرق در نعمت و لذت‌های مادی‌اند 
خداوند با این افراد طبق «سنت استدراج» برخورد می‌کند.
{ وَٱلَّذِینَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔایَـٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ (۱۸۲) وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ كَیۡدِی مَتِینٌ (۱۸۳) }
[سوره اﻷعراف: ۱۸۲-۱۸۳]
مفهوم استدراج: خداوند به این افراد مهلت می‌دهد و انواع امکانات مادی را در اختیارشان می‌گذارد [۱۰].
فلسفه استدراج: این مهلت برای آن است که بار گناهانشان سنگین‌تر شود تا در نهایت با مرگی ناگهانی یا عذابی دردناک مواجه شوند.

نباید گمان کرد که این نعمت‌ها نشانه دوست داشتن آن‌هاست؛ بلکه این یک عذاب تدریجی و پاک‌کننده نیست، بلکه مهلتی برای افزایش اثم (گناه) است.{ وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ كَفَرُوۤا۟ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرࣱ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوۤا۟ إِثۡمࣰاۖ وَلَهُمۡ عَذَابࣱ مُّهِینࣱ }
[سوره آل عمران: ۱۷۸]
تمایز دنیا و آخرت: دنیا به هر دو گروه مؤمن و کافر داده می‌شود، اما «حیاة طیبه» و بهشت آخرت منحصراً متعلق به مؤمنان است.
ضرورت شناخت خدا و قوانین الهی (سنن)
برای اینکه انسان در تحلیل وضعیت خود و دیگران دچار لغزش و مقایسه‌های نادرست نشود، نیازمند عقیده صحیح است. زیربنای عمل صالح، عقیده درست است و مبنای عقیده صحیح، شناخت دقیق خداوند می‌باشد  راه صحیح شناخت خدا از دو مسیر می‌گذرد: ۱. شناخت از طریق اسما و صفات: مطالعه و درک نام‌های نیکوی خداوند (الاسماء الحسنی) ۲. شناخت از طریق سنن و قوانین: خداوند برای هستی و جوامع انسانی قوانینی قرار داده است. همان‌طور که خورشید و فصول قانون دارند، زندگی اجتماعی نیز قوانینی مانند سنت استدراج، سنت ابتلا و سنت پاداش دارد.
جان کلام
بر اساس منابع موجود، زندگی انسان بازتابی از انتخاب‌های مبتنی بر علم و اراده اوست . ساختار حاکم بر جهان به گونه‌ای است که ایمان و عمل صالح منجر به آرامش درونی (حیاة طیبه) می‌شود، حتی اگر با سختی‌های ظاهری همراه باشد. در مقابل، رویگردانی از حق به زندگی پر از اضطراب یا رفاه کاذبی منجر می‌شود که در نهایت به زیان فرد تمام خواهد شد. شناخت «سنت استدراج» به مؤمن کمک می‌کند تا با دیدن رفاه مادی اهل کفر، دچار تزلزل فکری نشود و بداند که دنیا به مؤمن و غیرمؤمن داده می‌شود، اما سعادت حقیقی تنها سهم قلب‌های باایمان است.

تمثیل نهایی: زندگی انسان مانند کشاورزی است که زمین (دنیا) و بذر (اراده) در اختیار اوست. مؤمن در زمین خود درختی می‌کارد که حتی اگر در فصل رشد با طوفان (سختی) مواجه شود، ریشه‌ای عمیق و میوه‌ای شیرین خواهد داشت. اما غیرمؤمن ممکن است زمینی پر از علف‌های هرزِ زیبا داشته باشد که به سرعت رشد می‌کنند، اما با اولین سرمای زمستان (مرگ)، چیزی جز خاکستر از آن باقی نمی‌ماند.