در ادامه یادداشت دیروز درباره وضع خطیر گاز باید گفت كه وضعیت سایر حامل‌های انرژی‌ نیز در محدوده بحرانی است. در واقع كلیت بخش انرژی دچار مشكل است. كافی است كه گفته شود تشكیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران در پایان دهه ۱۳۹۰ نسبت به آغاز آن حدودا نصف شد، در مقابل استهلاك سرمایه حدود ۵۰ درصد افزایش یافت و این روند افزایشی نیز همچنان ادامه دارد. در نهایت به اینجا رسید كه از سال ۱۳۹۷ به بعد تشكیل سرمایه ثابت در بهترین حالت جبران استهلاك را كرده است. ولی این مساله در بخش نفت و گاز خیلی بدتر است. به این معنی كه موجودی سرمایه در این بخش در دهه ۱۳۹۰ حدود ۲۵ درصد كمتر شده است. در حالی كه همچنان بهره‌برداری از مخازن آنها ادامه دارد. مثل خودرویی است كه ارزش و كیفیت آن در حال كاهش است ولی همچنان می‌خواهد مثل گذشته و حتی بیشتر مسافر جابه‌جا كند و حتی پولی خرج تعمیر آن هم نمی‌شود. همچنین نسبت سرمایه‌گذاری به ازای هر بشكه نفت تولیدی در ایران طی سال‌های گذشته یك‌دهم كشورهای اصلی تولیدكننده نفت بوده است.
بنزین یكی از حامل‌های مهم انرژی در ایران است كه همیشه هم سیاسی شده است. میانگین مصرف روزانه بنزین در ایران طی ۹ سال گذشته از ۸۲ میلیون لیتر در روز به ۱۲۱ میلیون لیتر رسیده كه به معنای افزایش ۵۰ درصدی آن است. افزایش قیمت نیز فقط ۵۰ درصد بوده در حالی كه تورم در این فاصله زمانی، حدود ۱۰ برابر شده، به عبارت دیگر قیمت بنزین نسبت به سال ۱۳۹۴ حدود یك‌پنجم شده است. با این وضع گمان می‌كنید كه بنزین چه شرایطی باید داشته باشد؟ با بهره‌برداری از پالایشگاه خلیج‌فارس؛ كشور در مرحله صادرات بنزین قرار گرفت، زیرا اضافه بر نیاز داشت، ولی در همین 5-4 سال گذشته چنان شیب مصرف بالا رفت كه دوباره در این شرایط بحرانی ارزی، مجبور به واردات شده‌ایم، گفته می‌شود تا حدود ۵ میلیارد دلار فقط واردات بنزین داریم. جالب است كه كل ارزی كه برای داروی كشور تخصیص می‌یابد خیلی كمتر از این رقم است و برای واردات و تامین دارو با مشكل مواجه هستند. مقایسه تامین بودجه برای بنزین با وضعیت آموزش و پرورش، وضع تغذیه و امنیت غذایی، بهداشت، دستگاه قضایی و... همه موارد دیگر حكایت از این می‌كند كه مساله سیاستگذاری در ایران در امور اقتصادی به ویژه انرژی با یك مشكل اساسی مواجه است. جالب اینكه قاچاق بنزین نیز به وفور دیده می‌شود. از آن مهم‌تر اینكه برخی مسافران تابستانی به علت كمبود بنزین مجبور شده‌اند بنزین را با قیمت‌های گران تهیه كنند. قیمت‌هایی كه هیچ مبلغ آن در خزانه و حساب تولیدكننده واریز نمی‌شود.
با اطمینان می‌توان گفت كه سیاست انرژی در ایران در جهان منحصربه‌فرد است. همه كارشناسان می‌دانند كه ادامه این سیاست نادرست و به زیان جامعه است، ولی در عین حال كسی جرات و شهامت حل آن را ندارد. این وضعیت به نحوی با منافع و زیان‌های گروه‌های گوناگون گره خورده است كه سیاستگذار نه جرات حذف منافع مذكور و نه توان جبران زیان‌های این سیاست برای اقشار زیان‌دیده را دارد. بدتر از همه اینكه برای حل مساله یا تخفیف ناترازی ممكن است به تولید بنزین‌های باكیفیت پایین متوسل شوند كه آلودگی زیادی را در پاییز و زمستان ایجاد می‌كند. این آلودگی را بگذارید در كنار آلودگی‌های ناشی از سوخت مازوت در نیروگاه‌ها، متوجه ابعاد مشكل می‌شویم.
بنزین را می‌توان وارد كرد، ولی برای واردات باید ارز پرداخت و ده‌ها رقم دیگر از واردات كه ضروری هم هستند تحت فشار واردات بنزین قرار می‌گیرند و حذف خواهند شد. گران كردن آن هم مورد اعتراض مردم است، به ویژه اینكه سیاست خودرویی كشور ایراد اساسی دارد. خودروهای كم‌كیفیت با مصرف بالا و قیمت بسیار گران تولید می‌شود و اجازه واردات خودروی خوب و با مصرف پایین داده نمی‌شود. در واقع حداقل بخشی از این مصرف فراوان بنزین محصول همین سیاست تولید خودرو است. قیمت هم در حد رایگان است. بنابراین كیفیت بنزین تولیدی روز به روز سقوط می‌كند و عوارض بیماری‌زای آن بیشتر و هوا نیز آلوده‌تر می‌شود.
مجموعه این عوامل موجب شده است كه تمامی شاخص‌های مصرف انرژی در ایران در موقعیت بدی قرار گیرند. مصرف انرژی به ازای هر واحد ارزش تولید كالا و خدمات در ایران، بیش از ۳ تا ۴ برابر میانگین جهانی است. مصرف بنزین به نسبت جمعیت كشور و در مقایسه با سطح توسعه اقتصادی و تعداد خودرو نیز بسیار بالاتر از میانگین كشورهای مشابه و پیشرفته است. قیمت انرژی، رابطه میان قیمت همه كالاها و خدمات و كلا قیمت‌های نسبی را خراب كرده و همه اینها به زیان مردم، كشور و اقتصاد و تولید است.