سیره پیامبر صلی الله علیه وسلم تفسیر و تطبیق عملی قرآن می باشد؛ بهترین الگوی عملی ما در شیوهی دعوت و تربیت است؛ ما را به فهم مقاصد قرآن راهنمایی میکند؛ فهم جامعی از اسلام به عنوان برنامه عملی زندگی را به ما خواهد بخشید و در نهایت یکی از اسباب بسیار مؤثر در ایجاد محبت پیامبر (ص) در دلها، مطالعه سیره میباشد.
... تا نعمتِ خداوند (برخود) را کم و حقیر نشمارید!
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِی الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: انْظُرُوا إِلَى مَنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ، وَلَا تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَكُمْ، فَهُوَ أَجْدَرُ أَنْ لَا تَزْدَرُوا نِعْمَةَ اللهِ - قَالَ أَبُو مُعَاوِيَةَ عَلَيْكُمْ»[20].
از ابو هریره (رض) روایت است که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وسلّم) فرمودند: «(در دنیا)، به پایینتر از خودتان نگاه نکنید و به کسی که بالاتر از شماست ننگرید، چون که این بهتر و مؤثّرتر است در این که نعمت خداوند بر خودتان را کم نشمارید».
پیشگفتار
حمد و سپاس بیکران برای پروردگار عالمیان و صلاة و سلام فراوان بر بهترین رسولان حضرت محمد مصطفی و بر همهی آل و یاران و پیروان او، و نفرین و خواری هردو سرای بر دشمنان آنان باد.
خوانندهی عزیز، با توجه به این که جامعهی امروز ما با سنت و اخلاق رسول گرامی روز به روز فاصلهاش بیشتر و بیشتر شده است و احادیث گهربار پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) همچون کلام خداوند (قرآن) غریب و مهجور افتاده است، و کوشش مردم برای کسب معنویت به پایینترین درجه رسیده و در عوض تلاش آنان برای اکتساب مال و جاه شبانه روزی شده است، و بنا به آیهی: ﴿وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٥٥﴾ [الذاريات: 55].
بهترین استغفارها
«عَنْ شَدَّادِ بْنِ أَوْسٍ رَضِیَ الله عَن النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَُ: سَيِّدِ الاِسْتِغْفَارِ: اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، خَلَقْتَنِي وَأَنَا عَبْدُكَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَكَ بِنِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَ أَبِوءُ لَك بِذَنبِي، فَاغْفِرْ لِي ذُنُوبِي فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ»، قَالَ: «وَ مَن قَالَهَا مِنَ النَّهارِ مُوقِناً بِها، فَماتَ مِن یِومِهِ قَبلَ أَن یُمسِیَ، فَهُوَ مِن أَهلِ الجَّنَةِ، وَ مَن قَالهَا مِن اللَّیلِ وَ هُوّ مُوقِنٌ بِها فَماتَ قَبلَ أَن یُصبِحَ، فَهُوَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ»[24].
در حدیث متفق علیه از ابی وائل روایت شده که فرمود: «عبداللّه بن مسعود(رض) هر پنجشنبه برای مردم موعظه میکرد که مردی به او گفت: ای ابو عبدالرّحمن! من بسیار دوست دارم که شما هر روز برای ما موعظه و نصیحت میکردی! عبداللّه گفت: چیزی که مرا از این کار منع میکند آن است که دوست ندارم که شما را خسته کنم و گاه به گاه برای شما موعظه میکنم همان طور که پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- برای ما گاه به گاه موعظه میکرد كه مبادا مارا خسته کند».
ب- شورا در سنت نبوی (ص)
شورا یكی از سنتهای فعلی و قولی رسول اكرم (ص) بوده است. آن حضرت (ص) در موارد مختلف سیاسی، اجتماعی و حتی در امور زندگی و زندگانی شخصی به مشورت پرداختهاند. چنانکه صحابی جلیل القدر (حضرت ابوهریرهس) میگوید: «حضرت رسول اكرم (ص) بیش از هر كس دیگری با اصحاب خود به مشورت میپرداختند».
همچنان گفته است: «هیچ كسی را ندیدم كه بیشتر از پیامبر اكرم (ص) با اصحاب خود مشورت كند»[١٢].
بعضی از علما گفتهاند: هیچكس بیشتر از پیامبر (ص) با یاران خود مشوره نکرده است[١٣].
پیشگفتار:
پس از فتح مكّه محمّد تبدیل به بزرگترین قدرت بدون رقیب در عربستان گشته بود و شهرهای بزرگ مكّه و مدینه در دست او بودند و پس از ساماندهی مسلمانان با لشكركشی عظیمی به سوی امپراطوری روم، ناحیه تبوك در شام را ضمیه قلمرو خود كرده و دیگر تمامی عربستان در دستان او بود و در این شرایط كه كسی توان رویارویی با وی را نداشت، تقریباً دیگر كسی جرات دست اندازی و تعرض به تازه مسلمانان را نداشت.
این موضوع سبب گردید كه از سراسر عربستان، نمایندگان قبایل به مكّه بیایند و پس از عقد اتحاد و اعلام پیمان وفادری به محمّد، مسلمان گردند؛ به نحوی كه سال نهم هجری، در منابع تاریخی به عام الوفود(سال گروهها و ملتها) مشهور است
پیشگفتار:
محمّد در روز بیستم رمضان سال هشتم هجری و در سن ٦١ سالگی؛ پس از ٨ سال دوری از مكّه با سپاه عظیم دهها هزار نفری اش به مكّه وارد گردید و مكیان از ترس جان به خانههایشان پناه بردند و مكّه فتح گردید.
مسلمانان فریاد انتقام سر میدادند و از محمّد میخواستند كه دستور قصاص و انتقام خون شهیدان را صادر كند؛ اما محمّد به یكباره گفت، امروز روز مرحمت است و فرمان عفو عمومی صادر كرد.
به زودی تمامی مردم مكّه مسلمان شدند و نیز از سراسر عربستان دستهدسته؛ سران قبایل به مكّه آمده و اعلام وفاداری به محمّد نموده و مسلمان شدند.
پیشگفتار:
به دنبال عهد شكنی و خیانت مكّیان به پیمان صلح حدیبیه و اطلاع مسلمانان از این خیانت، ابوسفیان به همراه هیئت نمایندگی مكّه به مدینه آمد تا پیمان را دوباره برقرار کند، اما محمّد كه نمیتوانست حق كشته شدگان بنیخزاعه را كه در پناه او بودند، نادیده بگیرد به ابوسفیان توجّهی نکرد و ابوسفیان كه در مدینه با مشاهدهی تعداد فراوان مسلمانان حیرتزده شده بود، در حالی كه بسیار ترسیده بود به مكّه بازگشت و قضیه را به اطلاع رؤسای طوایف و بزرگان مكّه رساند.
سال هشتم هجری:
١-حركت به سوی مكّه
سرانجام محمّد با ارتشی ده هزار نفره از مسلمانان به سوی مکه حرکت کرد و در مسیر نیز هر ساعت سربازان قبیلههای تازه مسلمان شده
پیشگفتار:
سالهای ششم و هفتم هجری كه سالهای آرامش و صلح و دوستی برای پیروان محمّد بود كه در این دو سال یاران محمّد(ص) از فرصتی كه در نتیجه صلح حدیبیه بدست آورده بودند استفاده كرده و به اقصی نقاط عربستان و خارج از آن رفته و پیام صلح و دوستی محمّد(ص) و آئین او را، بر مردم قبایل مختلف عربستان عرضه نموده و سبب آشنایی مردم این شبه جزیره با این دین جدید و حتّی پذیرش آئین محمّد(ص) توسط برخی از قبایل گردیدند و نیز در خارج از مرزهای عربستان، خبر ظهور پیامبری در عربستان منتشر گردید كه سبب شد هرازچند گاهی، گروهی تحقیقی از یك منطقه برای تحقیق در خصوص این پیامبر روانه مدینه شوند.
پیشگفتار:
مكیان با وجود جمعیت بسیار زیادی كه نسبت به مردم مدینه داشتند و با دو جنگ بزرگ بدر و احد كه با محمّد انجام داده بودند؛ دریافتند كه حریف قدرتمندی دارند كه با وجود اینكه سه برابر آنها هستند حریف آنها نیستند و از آینده و ترقی جامعه مدینه و بیشتر شدن پیروان محمّد نیز واهمه داشتند و به فكر راه حل و چارهای بودند .
بنابراین مكیان پس از مذاكرات طولانی، اتحاد عظیمی از قبایل عرب را با خود همراه ساختند و با نیرویی عظیم و بسیار زیاد، تصمیم به جنگی تمام عیار و بی سابقه علیه محمّد و جامعه مدینه را نمودند