جماعت دعوت و اصلاح؛ رویکردها، راهکارها و عملکردها در گفتوگو با جلیل بهرامینیا
«جماعت دعوت و اصلاح» تشكّلی است مدنی در چهارچوب اندیشهی اسلامی كه با هدف حفظ اعتقادات و هويت اهلسنّت ایران و نيز فراهمنمودن زمينههای رشد و توسعهی همهجانبهی زندگی فردی و اجتماعی مردم ایران در پرتو باور به كرامت ذاتی بشر، آزادی، عدالت، شورا، دگرپذیری و ارزشهای بنیادین اخلاقی در ابعاد مختلف زندگی تشكيل شدهاست. اين تشكّل، برای ساختن آيندهای بهتر، از دانش و فنّاوریهای روز بهره میگیرد و به اعتدال و ميانهروی در تفكّر و عمل و برقراری روابط و تعامل دموكراتيک با ساير احزاب،جنبشها و تشكّلها پایبند است. همچنین ارتقای سلامت جامعه و حفظ محيط زيست و اهتمام جدّی به حقوق اعضا بهعنوان سرمايههای انسانی و ارتقای توانمندیهای آنان را از طريق آموزش مستمر، وظيفهی خود میداند.
جلیل بهرامینیا در گفتوگو با کانال تلگرامی «هماندیشان» در پاسخ به سؤالات اعضا، به تبیین اهداف، رویکردها، راهکارها و عملکردهای جماعت دعوت و اصلاح پرداخته است. وی عضو شورای مرکزی جماعت دعوت و اصلاح و کارشناس ارشد الهیات (تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی) از دانشگاه تهران و ساکن روانسر (استان کرمانشاه) میباشد.
- این تشکّل ابتدا با ماهیّت دعوی و تبلیغی در چارچوب اندیشهی اسلامی اهل سنّت و جماعت شکل گرفت، امّا آیا طی چهار دهه فعّالیّت، همان کارکردهای قبلی را دارد یا اینکه پیرو دگردیسیهای فکری و اجتماعی، دستخوش تحوّل گشته است؟ اکنون کارکرد دعوی و دینی دارد یا کارکرد سیاسی و حزبی؟
جماعت براساس سرشت انسانیاش، همواره دستخوش تغییر و تحوّل شده است اما اساس کارکرد آن مبتنی بر تربیت دینی افراد جامعه است. امّا بنا به دو علّت این تشکّل به فعالیت سیاسی هم روی آورده است:
اوّل اینکه قرائتی که جماعت دعوت و اصلاح از اسلام دارد خوانشی فراگیر است که جوانب گوناگون زندگی اجتماعی را شامل میشود.
دوّم اینکه موضوع تربیت، صرف پند و اندرز و نصیحت نیست، بلکه فرآیندی است که از دیگر ابعاد زندگی از جمله اقتصاد، سیاست و فرهنگ متأثّر میشود.
با این نگاه تخصّصی به ابعاد تربیت انسان، علاوه بر تلاش جهت پرورش فکری، اعتقادی و اخلاقی میکوشد ساختارهای اجتماعی را نیز بهگونهای جهتِ داشتن یک زندگی سالم و همراه با اخلاق و معنویت مهیّا سازد. بدینخاطر جماعت همراه با رسالت دعوتگری و تربیت دینی که برای خود قائل است، به عرصهی سیاست نیز ورود پیدا میکند؛ اما در مجموع تشکّلی دعوی و تربیتی است تا یک تشکّل سیاسی.
- اهداف، رویکردها و راهکارهای جماعت برای اصلاح امور اجتماعی جامعه چه میباشد؟
تعریف ما بهعنوان یک تشکّل اسلامی الهامگرفته از منابع دینی، دارای چهار ضلع مشخّص است:
ضلع اول: توحید افراد بشر در ارتباط با خدا
ضلع دوم: تزکیه و خودسازی در ارتباط با خود
ضلع سوم: عدالت در ارتباط با مردم
ضلع چهارم: عمران و آبادانی در ارتباط با دنیا و محیط پیرامون
این چهار محور تربیتی است که فعالیت جماعت حول آن میچرخد. از لحاظ شیوهی اجراییِ این اصول، اولویتبندی جماعت عبارت است از پرورش افراد، تربیت و اصلاح نظام خانواده، اصلاح اجتماعی و در نهایت اصلاحات در عرصهی سیاست و حکمرانی.
- اخیراً راشد غنوشی رهبر حزب النهضهی تونس، جهت برونرفت تشکّلها و جریانات اسلامی از برخی بنبستها، نقشهی راه جدایی دو بخش دعوت از سیاست را عرضه کرد. آیا جماعت دعوت و اصلاح هنوز به این نتیجه نرسیده که دعوت اسلامی را از فعالیتهای سیاسی جدا سازد؟
این مبحثی که استاد راشد غنوشی دربارهی جداسازی دو بخش دعوت و سیاست عنوان کرده، اولاً مختصّ به جامعهی تونس است، بهعلاوه این موضوع در ایران بهنوعی دچار بدفهمی شده است. غنوشی کماکان به این معتقد است که اسلام دارای اصول و ارزشهای است که بایستی در ادارهی اجتماع مورد توجه قرار گیرد. ایشان نمیتواند پذیرای یک نظام اقتصادی سکولار باشد که در آن ربا جایز شمرده شود. به همین ترتیب اسلام دارای ارزشهایی سیاسی است که نهتنها راشد غنوشی، که هیچ اندیشمندی اسلامی نمیتواند آن را نادیده بگیرد. آنچه غنوشی میگوید این است که پرداختن همزمان به امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دعوت و تبلیغ دینی، ادارهی مساجد و مدارس دینی و امور خیریه در وسع و توان اسلامگرایان نیست. بهنوعی آن خوانش حداکثری و آرمانگرایانه از فعالیت همهجانبهی اسلامی در حزب متبوع خویش النهضه را با نوعی خوانش حداقلّی که بیشتر با عالم واقع و توان و امکانات مادّی و معنوی آنان در عرصهی اجتماعی تونس سازگار باشد، جایگزین کرده است. این بدان معنا نیست که غنوشی معتقد به این باشد که اسلام نباید در اجتماع دخالت کند (همان جدایی دین از سیاست).
جماعت دعوت و اصلاح نیز حتی پیشتر از راشد غنوشی به این معتقد بوده است که نباید برخی امور باهم تداخل پیدا کنند. فرضاً امام عبدالقادر گیلانی هم اگر امروز میآمد و در عرصهی سیاسی حضور پیدا میکرد، در مقابل ایشان صفبندی مخالفین و موافقین شکل میگرفت. اما مساجد و ائمّهی جمعه و جماعت و علمای دینی، سرمایهای عمومی هستند و باید به همهی مردم تعلّق داشته باشند. در نتیجه منطقی بهنظر میرسد این سرمایههای اجتماعی و عمومی به همان شکل محفوظ و دستنخورده باقی بمانند و در حوزهای ورود پیدا نکنند که در مقابل مردم و صفبندیهای سیاسی قرار گیرد.
- جماعت دعوت و اصلاح طی ۳۷سال از عمر تشکیلاتیاش، چه خدماتی به مردم در جامعهی ایران ارائه داده است؟
جماعت دعوت و اصلاح در ازای تاریخ فعّالیّتش در ایران، پیش از هرچیز توانسته جمعی از نخبگان اهل سنّت را با اندیشهای میانهرو پرورش دهد. این امر در نوع خودش کار بزرگی است؛ زیرا معمولاً مردم کرد و اهل سنّت با حاکمیت یا وارد جنگ و رویارویی شدهاند و یا اینکه راه انزوا و کنارهگیری را پیشه کردهاند. درواقع هردو رویکرد هم برای جامعهی ایرانی و هم اهل سنّت آسیبزا بوده است. این جماعت با پرورش جمعی از نخبگان اهل سنّت در ایران، توانسته فرصتی فراهم آورد که با اعتمادبهنفس در مسائل اجتماعی نقشآفرینی کنند و هم اینکه واقعیتهای جامعه را در نظر داشته باشند و ظروف و شرایط را درک کنند. ازسویی جماعت توانسته به کمک علما و دعوتگرانش تربیت دینی را به سمت تربیتی همراه با اصالت دینی و ملهم از دستاوردهای بشری سوق دهد.
ازسویی جماعت تلاش کرده بنیانهای اخلاقی را تقویت کند و به سالمسازی اخلاقی جامعه کمک نماید. بدیهی است ترسیخ اخلاق، اساس توسعه محسوب میگردد.
اگر جامعه در عرصههای سیاسی و اقتصادی از نیروهای صاحب اخلاق حسنه و سالم تهی گردد، به اهداف و سیاستهای خویش دست نخواهد یافت. جماعت توانسته افرادی را پرورش دهد که از حیث اخلاقی در مرتبهای بالاتر از سطح متوسط جامعه قرار داشته باشند. این اهتمام به اخلاقیات اجتماعی درنهایت سود و منفعتش به جامعه برمیگردد. کسانی هستند دست و چشم پاک و متعهّد که از آسیبهای رایج اجتماعی به دوراند.
در امور خیریه هم این تشکل در حد مقدورات توانسته دستگیر قشر فقیر و آسیبپذیر جامعه باشد و یا اینکه متمکّنین جامعه را به کمککردن به این قشر تشویق کند. این جماعت در زمینهی ادارهی مساجد و مدارس دینی اهل سنّت هم منشأ خدمات شایانی بوده است.
در سطح ملی نیز رهبران این تشکل با ارتباطات و رایزنیهای مناسب، توانستهاند سیمایی معتدل و منطقی از اهل سنّت ایران را به احزاب و شخصیتهای سیاسی کشور معرفی نمایند.
- در اساسنامه و مرامنامهی جماعت، دفاع از حقوق اهل سنّت نقش اساسی دارد. دامنهی این دفاع تا کجا وسعت مییابد؟ آیا این دفاع شامل اعضای مکتب قرآن، سلفیها و دیگر فعّالان اجتماعی وسیاسی اهل سنّت خواهد شد؟
در مورد دفاع از اهل سنّت که در اساسنامهی جماعت هم موجود است لازم است عرض کنم این تشکل بهعنوان واسطهای میان حاکمیت و اهل سنّت در ایران، خود را موظّف به دفاع از اهل سنّت میداند. اهل سنّت ایران هویّتی است تاریخی و ما از حیث نظری خود را به نسبت این هویت متعهد و مسئول میدانیم؛ اما همانگونه که استحضار دارید سیاست دارای دو بخش نظری و عملی است. گاهی باید در حوزهی اقدام و عمل یکسری مسائل را ملاحظه کرد؛ مثلاً جماعت به این قناعت رسیده است که راه تحقّق مطالبات و حقوق اهل سنت، راهیست منحصر و ویژه که آنرا با تجربه به دست آورده است. زیاد مایل نیست فضا را متشنّج کند. حتی اگر مشکلات سیاسی دامن اعضا را هم گرفته باشد، حاضر نشده در رسانه و ارگان رسمیاش هم آنرا اعلام نماید. جماعت به این نتیجه دست یافته که اگر از طریق رایزنی دنبال شود، تلاشها بهتر به نتیجه خواهد رسید.
بهعلاوه این تشکل دارای برخی اصول و باورهاست که خود را به آن ملتزم میداند. یکی از این باورها«نفی خشونت» است که اگر شهروندی از اهل سنّت مرتکب نوعی خشونت در جامعه شد، ما براساس اصل خشونتپرهیزی، نمیتوانیم از وی حمایت کنیم. ما در چهارچوب اصول و باورهای خود از اهل سنّت دفاع میکنیم نه خارج از آن. در چنین حالاتی جماعت صرفاً از مراجع قضایی درخواست میکند که در جریان آیین دادرسی، مراحل قانونی رعایت شود. خارج از موارد خشونت، در حد امکان و توان دفاع از حقوق قانونی اهل سنّت و کل ملّت و انسانها را وظیفهی انسانی خود میشمارد. وقتی تنها از اهل سنّت نام برده میشود بهسبب شرایط داخلی است وگرنه دفاع از کرامت و حقوق همهی افراد جامعه و مبارزه با ستم وظیفهی اسلامی ماست.
- در اساسنامه و مرامنامه این جماعت، هویّت ایرانی این تشکّل مورد تأکید قرار گرفته است؛ آیا این به منزلهی عبور از هویّت اخوانی آن است؟
اگر هویت اخوانی را اینگونه در نظر بگیریم که جماعت دعوت و اصلاح بخشی از تشکیلات اخوان عالمی باشد، ما هیچگاه اخوانی نبودهایم. همانگونه که مستحضرید در عالم اندیشه و جریانشناسی قدیم و جدید در عالم اسلامی، شاهد وجود قرائتهای متنوّعی چون معتزله، کرامیه، اهل سنّت و امروزه خوانش سلفیت، تصوّف و انواع نحلههای فکری بوده و هستیم که برگرفته از اسلاماند. اما جماعت خوانش اخوان المسلمین از اسلام را حائز اصالت دینی مناسبتر و همنوایی بیشتر با دستاوردهای دنیای مدرن میداند، بدینخاطر اندیشههای دینی اجتماعی و سیاسی آنرا بهعنوان مرجع و منبع فکری و نظری خویش برگزیده است. شما تصوّر بفرمایید ما در ایران جریانهایی سیاسی داریم که لیبرالاند و از حیث اقتصادی به مکاتبی گرایش دارند که در اروپا نضج گرفته و ظهور کردهاند که این بهمنزلهی خروج از چهارچوب جامعهی ایرانی نیست. ما نیز به علت اصالت دینی و سازگاری بیشتر با تحوّلات دنیای جدید، خوانش اخوانی را مناسبتر یافتهایم. این بهمعنای تعلّق تشکیلاتی به اخوان نیست. این نگرش را جماعت هم به رهبران اخوان عالمی اعلام نموده و هم اینکه ما برخی رویکردهای رایج در میان جریان اخوان المسلمین را مناسب و سازگار با جامعه ایرانی نمیبینیم. از نگاه تاریخی ما بخشی از جریان بیداری اسلامی بودهایم که اخوان محور آن بوده است اما طبعاً ما ایرانی هستیم و در این جامعه زندگی میکنیم و اگر قرار باشد خدمتی هم ارائه دهیم، به این مملکت تعلق خواهد گرفت و این بهمنزلهی عدول از هویت اخوانی ما نخواهد بود. ما از همان ابتدا اخوانی نبودهایم که اکنون از آن عدول کرده باشیم.
- جماعت دعوت واصلاح چه سیاست مشخصّی درقبال مسألهی کُرد مدنظر دارد؟
از منظر اسلامی تنوّع ملل و اقوام نشانهای از علم و حکمت خداوندی بهشمار میآید و هر تلاشی جهت پاکسازی جهان از این تنوّعات، به تعبیر قرآن امریست ابلیسی و غیرشرعی. ابلیسی از این نظر که ابلیس در قرآن به پیروانش دستور میدهد خلقت را تغییر دهند. یکی از مؤلّفههای خلقت تنوعات نژادی، زبانی و فرهنگی است که خداوند از آن بهعنوان نشانهی خود یاد میکند. بر این اساس هر نوع اقدامی جهت تضعیف این تنوعات و گوناگونی، جماعت بهطور بنیادین با آن مخالف است. موضع جماعت همواره این بوده که هر ملّتی حق دارد با کرامت و عزّت زندگی کند و ارزشگذاری انسانها براساس اموری امثال زبان و نژاد که خود در شکلگیری آن نقشی نداشته است، کاری است شرکآلود و انحرافی. پیامبر اسلام -صلّی الله علیه وسلّم- میفرماید عرب و عجم هیچ برتریای به نسبت یکدیگر ندارند مگر در آنچه که خود کسب کرده باشند که فاقد مبنای حقوقی است. بنابراین ما برخورداری از حقوق اجتماعی و حمایتهای قانونی براساس تفاوتهای قومی را محکوم میکنیم.
ما از دموکراسی و حقوق شهروندی دفاع کردهایم زیرا معتقدیم تابعیت سیاسی و عضویت تاریخی در سرزمینی معیّن جهت بهرهمندی از حمایت قانون و حقوق اجتماعی کافی است. ما حل مسألهی کرد را بیشتر از طریق دموکراسی محتمل میدانیم و تلاش کردهایم آزادی، دموکراسی و ارزشهای اصیل دینی در جامعه تقويت شود.
- سطح روابط جماعت با جمهوری اسلامی را چگونه میبینید؟ خیلی از محافل اهل سنّت از شما بابت نزدیکی هرچه بیشتر به حکومت انتقاد میکنند.
منشأ این انتقادات را در چه میبینید؟ جماعت دعوت و اصلاح تنها تشکّل اهل سنّت است که به نسبت دیگر گروهها از آزادی عمل بیشتری برخوردار است و حسّاسیّت حکومت هم نسبت به آن در مقایسه با دیگر گروهها کمتر است. شما سبب این پذیرش جماعت توسّط حاکمیت را در چه میبینید؟
حکومت جمهوری اسلامی متعلّق به ملت ایران است و بناست به نمایندگی از مردم حكمرانی كند. طبعاً اهل سنّت ایران و جماعت دعوت و اصلاح نیز بخشی از ملت ایران را تشکیل میدهد. بر این اساس اگر با حاکمیت در ارتباط و تعامل نباشد، جای سؤال و اشکال است. براساس تصوّر تاریخی رایج، مردم گمان میکنند دولت مالک است و نه وکیل مردم. اگر این ذهنیت اصلاح گردد و ما ملّت را موکّل و حاکمیت را نماینده بهشمار آوریم، عدم حضور موکّلان جای ایراد است. فقدان توسعهی سیاسی و غلبهی چنین ذهنیتهایی و بهعلاوه تفاوت مذهبی ما با حاکمیت هم مزید بر علت شده، انگارهای شکل گرفته که تعامل با حاکمیت معادل تضعیف هویت خویش محسوب میگردد.
نمود چنین انگارههایی را میتوان در برچسبهای رایجی چون مزدور و وابسته به دولت ملاحظه کرد. اما در واقع اینگونه نیست و جماعت با عنایت به کیفیت نیروی انسانی و اهداف و برنامههای تربیتیاش، خود را بخشی از ملت و حکومت را حکومت همهی ملت بهشمار میآورد.
بنابراین اصل رابطه، رابطهای طبیعی است. اما بهواسطهی تفاوتهای مذهبی ما با حاکمیت، هیچ ضرورتی ندارد ما بهخاطر اثبات هویت ایرانی خود از هویت مذهبی صرفنظر کنیم و یا اینکه کسی بیاید ایرانیبودن را به فارس و یا اهل سنّت بودن مشروط سازد. همهی شهروندان ایرانی حق دارند از حمایت دولت و قانون برخوردار باشند. برای این برخورداری هم به حضور نیاز است. جماعت توانسته است از طریق گفتمانی میانهروانه که اختلافات را برجسته نمینماید و شکافهای هویتی را فعّال نمیسازد، از راه نصیحت و دلسوزی برای عموم -که دولت هم بخشی از آن است- حاکمان را نیز نصیحت کند و اگر نقدی بر عملکرد حاکمان میبیند بیان کند؛ اما ادبیات و نحوهی بیان آن بهجای پرخاشگری، مبتنی بر حقوق مسلّم و ادبیاتی مدنی باشد که لجاجت طرف مقابل را تحریک نکند، اقدام نماید. در این مسیر آرمانگراییِ صرف که انتظار داشته باشیم چالشهای موجود به نقطهی صفر برسد، تجربه به ما میگوید چنین کنشهایی نیازمند صبر و بردباری است، باید بهاندازهی وزن اجتماعی خود توقّع و مطالبات داشته باشیم، در حوزهی عمل حساسیتها را مدنظر داشته باشیم، در طرح مسائل، ادبیات حقوقی و مدنی را بهکار ببندیم و به عمیقتر کردن شکافها دامن نزنیم. شاید جماعت در این زمینهها از مهارت بیشتری برخوردار است و فکر میکنم به این جوانب قضیه مرتبط باشد. ازسویی حکمرانی نیز دارای مهارتهایی است و هرچه حاکمان باتجربهتر شوند، به این اذعان خواهند نمود که مشارکت همهی اقشار و نیروها در قدرت، تأمینکنندهی امنیّت بیشتر خواهد بود.
صاحبان قدرت هم متقابلاّ سعی خواهند کرد به نیروهایی پاسخگو باشند که در مقابل حاکمیت از ادبیات حقوقی و مدنی استفاده میکنند نه نیروهایی که در جهت فعالتر کردن شکافها کار میکنند. یکی دیگر از اسبابی که در این مسأله دخیل است، به کیفیت نیروی انسانی جماعت برمیگردد که اغلب از قشر تحصیلکردهی جامعه میباشند و بهنظر میرسد نزد دولت نوعی خوشبینی ایجاد نموده که این افراد از سواد و مهارت و ذهنیت بیشتری جهت تعامل برخوردارند.
- نقش و تأثیر جماعت دعوت و اصلاح در عرصهی سیاسی کردستان ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
در عرصه سیاسی جماعت نوعی شادابی را همراه با ویژگیهای خاص خود به جامعهی کردستان بخشیده است. همچنین بخشی از نخبگان کردستان را بهسمت گرایشات سیاسی قانونی و میانهرو سوق داده است و به فضای سیاسی جان تازهای دمیده است و آنرا از رکود خارج ساخته است.
از سویی در جهت گسترش روحیهی میانهروی در میان بخشی از اقشار مردم در کردستان که دارای علایق دینی هستند، گام برداشته است. بهعلاوه از حاملان گفتمان اصلاحطلبی و تأمین حقوق اقوام و مذاهب حمایت نموده است و با برجستهکردن مطالبات سیاسی، بخشی از نیروهایی باشد که گفتمان مراعات حقوق اقوام و مذاهب درسطح ملی و ریاستجمهوری مطرح شود. نکتهای دیگر اینکه جماعت سعی نموده است نوعی از اخلاق را به کار سیاسی تزریق نماید و از مراعات اخلاق در فعالیتهای سیاسی حمایت نموده است و با درنظر گرفتن پاکدستی و ادبیاتی سالم، سیاستورزی کند.
در زمینهی کسب مناصب سیاسی جماعت خواستار تصدّی پستهای دولتی نبوده است؛ اما اگر فردی از اعضا از راه تلاش و روابط خود به پُستی دست یابد کسی مانعش نخواهد شد.
- جماعت از نظر گرایشهای سیاسی حاکم در ایران به کدامیک جناحهای سیاسی نزدیکتر است؟
باتوجه به همدلی بیشتر اصلاحطلبان بهنسبت مطالباتی که جماعت مطرح کرده، دارای روابط حسنهی افزونتری با آنان بوده است اما این بدان معنا نیست که با جناح اصولگرا ارتباط نداشته باشد. هر جناحی که جهت تأمین عدالت سیاسی و اجتماعی تلاش کند جماعت با آن همکاری خواهد داشت.
- آیا جماعت به نظریهی خلافت اسلامی اعتقاد دارد؟
در نظریهی خلافت، خلیفه به معنای جانشین است. آنگونه که ماوردی آنرا تعریف میکند، خلیفه جانشین پیامبر است در پاسداشت دین و ادارهی امور دنیوی مسلمانان. پس میتوان هر حاکم جامعهی اسلامی را خلیفه نامید. اما امروزه با عنایت به شرایط جهان اسلام و روابط بینالملل و تعدّد کشورهای اسلامی، اگر انتظار برود یک نفر حاکم کل مسلمانان شود، غیرممکن است. خلیفه بحث عجیب و غریب و تعجّببرانگیزی نیست؛ بلکه اصطلاحی است برای رهبر یا رئیسجمهور در جامعهی مسلمان. درست است اهل سنّت و جماعت معتقد به نظریهی خلافت در حکمرانیاند، اما مهم محتواست و برای عبور از الفاظ، منع شرعی نداریم؛ لازم به ذکر است که سیستم سیاسی دموکراسی بیشترین ظرفیت را برای تحقّق عدالت داراست. سیستمی که عدالت را محقّقتر میسازد دارای مقبولیت بیشتری است و از حیث فقهی و نظری، ما هیچ منعی برای پذیرش این سیستم نداریم.
- چرا مسئولان جماعت به عملکرد صداوسیما و ماهیت برنامههای کاملاً شیعی و بعضاً ضدسنّی آن واکنشی نشان ندادهاند ولی بهطور مستمر در صف اول همایشهای وحدت و تقریب حضور پیدا میکنند؟
اتفاقاً ما در اغلب نشستها با مسئولان از صداوسیما بهعنوان رسانه ملی که با بودجهی بیت المال اداره میشود، برای اهل سنّت سهم خواهی کردهایم؛ این را نمایندگان ادوار مجلس که در برخی جلسات حضور داشتهاند میتوانند شهادت دهند!
- برخی معتقدند برخورد حکومت با اعضای جماعت دو گونه است و مسئولان جماعت در تهران دارای حاشیهی امنی هستند که در مناطق از آن برخوردار نیستند و شهرستانیها از حقوق اولیهی خود هم محروم میشوند و جماعت دم بر نمیآورد. شما با این تحلیل موافقید؟
ما مردم ایران، از لحاظ فرهنگی با حاکمیت قانون در مملکت مشکل داریم؛ اصل بر این است که ما باید به رفتارهای خویش چهارچوبی قانونی ببخشیم و از آن سو، قانون اساسی نیز در مناسبات ما؛ بهعنوان مخرجمشترک مصالح عمومی پذیرفته شود. پیامد این وضعیت، یعنی ضعف فرهنگ قانونمداری، اعمال سلیقهای قانون است و اینکه در هر محیطی قانون به شکلی اجرا میشود و هر چه از مناطق پیرامونی به مرکز نزدیکتر میشویم، نگرشها بازتر و فراختر خواهد شد. حتی این قبض و بسط نگرش، در میان اعضای مرکزنشین و پیراموننشین جماعت هم صدق میکند چه برسد به دولت!
اینکه جماعت در ارتباط با محرومشدن شهرستانیها از حقوقشان، سکوت میکند اینگونه نیست و در حد امکان دفاع میکند و رایزنیهای لازم را انجام میدهد. این وضعیت صرفاً مختصّ جماعت نیست و دیگر جناحهای سیاسی کشور هم با این اعمال محدودیتها مواجهاند و هم دولت و هم ملت با استانداردهای کار سیاسی و رشد قانونی فاصله داریم. لذا وجود این حالات، از نگاه عملی و جامعهشناختی، طبیعی است و دفاع و پیگیری ما هم تا چه اندازه به نتیجه رسیده باشد، در دست ما نیست!
- افزودن نظر جدید
- 2514 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ
سایت در قبال نظرات پاسخگو نمی باشد.
سلام علیکم
با تشکر از برادر بزرگوارم کاک جلیل بهرامی نیا که حکیمانه و با صبر و حوصله به پرسش های مطرح شده پاسخ دادند و از خداوند متعال طول عمر با عزت و کرامت برای ایشان خواستارم. همچنین از دوست و برادر بزرگم کاک یحیی مدیر گروه تلگرامی وزین هم اندیشان اورامان بابت فراهم کردن این گفتگو سپاسگزارم . توفیقات ایشان را از خداوند منان خواستارم.
از مدیران سایت پر بار اصلاح وب هم بابت پوشش این مصاحبه بسیار سپاسگزارم.
این روشنگریها و مصاحبه ها برای شناساندن جماعت در میان اقشار مختلف جامه به ویژه جوانان فرهیخته بسیار موثر است امیدوارم استمرار داشته باشند.
صد مرحبا به این پاسخ گویی و به این ادبیات. چه عالمانه و چه زیبا! آدمی لذت می برد از این همه درایت و پختگی و خوش فکری، زنده باد. آفرین بر چنین جماعتی که اینگونه سخنگویی تربیت و آراسته است.