مصاحبهی اختصاصی با ماموستا عبدالرحمان سبحانی اشنویه
اشاره: استاد عبدالرحمن سبحانی، در نهم اردیبهشت سال ۱۳۴۱ ش در روستای علی آباد اشنویه در خانوادهای فقیر متولد شد، مقطع ابتدایی را در روستا و اول راهنمایی را در شهر اشنویه تحصیل کرد. سپس در مرداد سال ۱۳۵۴ دروس طلبگی را در روستای حِق از توابع اشنویه، آغاز کرد، از آنجا که مرحوم پدرش، حاج حسین سبحانی، مشهور به بابلی، رحمه الله علاقهی وافری به دین و علمای دینی داشت، تصمیم گرفت مسیر تحصیلاتش را بسوی علوم دینی تغییر دهد. این استاد گرانمایە، اکنون مدرّس، امام جمعه و جماعت مسجد روستای حسنآباد اشنویە است. با هم ادامهی گفتوگو را میخوانیم:
-استاد لطفاً از دوران طلبگی خود بگویید.
قرآن و مقدمات علوم دینی را نزد عمویم، ملا اسماعیل، سپری کردم، سپس مراحل بعدی را نزد اساتید فاضلی چون حاج ماموستا ملا محمد مهدیزاده و ماموستا ملا خدری اطمیشی و ماموستا ملا محمد چالهوان وماموستا ملا عبدالله عزیزی و ماموستا ملا عبدالله سرخابی، ادامه دادم تا اینکه در اواخر تحصیلاتم، بمدت دو سال، نزد ماموستا ملا محمد ابوبکری در روستای حسنآباد، کسب علم و فیض نمودم و بالاخره در اردیبهشت سال ۱۳۶۴ در خدمت ایشان فارغ التحصیل شدم و مراسم باشکوهی را با حضور صدها نفر از علما و طلاب شهرستانهای اشنویه و پیرانشهر و نقده و مهاباد و مر گور، ترتیب دادیم و اجازهی افتا و ارشاد و تدریس را از محضر آن استاد عالم و فاضل و فرزانه، دریافت نمودیم.
-استاد، اگر ممکن است از موانع و مشکلات دوران تحصیل علوم دینی در زمانهی خویش بگویید؟
دوران تحصیلات بنده به دو دورهی قبل وبعد از انقلاب تقسیم میشود، قبل از انقلاب علیرغم محرومیت و عدم امکانات، طلاب علاقهی شدیدی به سعی و کوشش و فراگیری علوم داشتند و با شور و شوق و رغبت فراوان در حجرهها کسب علم میکردند اما بعداز انقلاب، بعلت ناامنیها و شورشها و درگیرهای پی در پی و فرار مردم از روستاها، وضعیت، چندان مطلوب نبود.
-مشکلات مدارس علوم دینی امروز را چطور میبینید؟ چرا مدارس علوم دینی در بیشتر مناطق تقریباً نیمه تعطیل یا تعطیل است؟
در مورد مدارس علوم دینی، متأسّفانه بدلایل متعدد، وضعیت مطلوبی ندارند این در حالیست که نیازهای دینی و معنوی اهل سنت در ایران اقتضا دارد، مدارسی مجهز و مرتب از هر نظر، برای تولید علم و علما و مبلغان دینی وجود داشته باشد و این بخش از نیازهای اهل سنت بویژه مردم کردستان را پاسخ دهد. بدون تردید همین الآن هم در این زمینه بحران وجود دارد البته در آیندهی نزدیک به بحران حاد تبدیل میشود و متأسّفانه افق روشنی هم در آینده برای مقابله با این بحران بچشم نمیخورد و از همین حالا باید آژیر خطر را به صدا درآورد.
-وضع معیشتی و معنوی علمای دینی در مناطق کردنشین را چگونه ارزیابی مینمایید؟
وضع معیشتی و معنوی علمای دینی اهل سنت هم، بهتر از وضعیت نامطلوب مدارس علوم دینی نیست. بطور کلی کل مجموعهی امور دیانت اهل سنت، اعم از علما و طلاب و مساجد و منابر و تبلیغ و غیره، وضعیت قابل تعریفی ندارند و اگر در این خصوص هرچه سریعتر تدابیری اندیشیده نشود، فردا خیلی دیر خواهد بود. لبّ مطلب این است که در دنیای امروز، هر بخشی از جامعه، باید ساماندهی و سازمانیزه شود و برای آن، مدیریتی کارامد، تدبیر گردد در غیر این صورت، سرنوشتی جز فروپاشی و از هم گسیختگی نخواهد داشت.
-استاد، شما در تحلیل مسایل سیاسی و اجتماعی منطقه و جهان اسلام نیز صاحب نظر هستید، بفرمایید ضعف مفرط مسلمانان و ماموستایان ناشی از چیست؟
وضعیت جهان اسلام نیز تصویر بزرگ شدهی وضعیت علما وطلاب و مساجد است. با کمال تأسّف در اثر دخالتهای خودخواهانهی محافل استکباری از یکسو و تعدد جریانهای خودسر اسلامی نظم گریز از سوی دیگر، وضعیت جهان اسلام نیز بشدت آشفته است و در چنیین شرایطی، وظیفهی سازمان کنفرانس اسلامی و اتحاد علمای مسلمین است و دیگر سازمانهای بین الملل اسلامی است بسرعت وارد عمل شوند وقبل از اینکه وضع بدتر و بدتر شود تدابیری بیندیشند.
-ماموستا، معمولاً خطبههای جمعه و سخنرانیهایتان را بیشتر چه موضوعاتی تشکیل میدهند؟
خطبههای جمعه، باید ارتباط تنگاتنگی با موضوعات و مسائل روز داشته باشند و در همین رابطه وظیفه علما و مبلغین است که مناسبتها را مد نظر داشته باشند ومتناسب بااتفاقات روزمره، روشنگری وراهنماییهای لازم را فراروی مردم قرار دهند.
-احساس میشود فاصله و شکافی نسبتاً عمیقی بین علمای مسلمان کورد و نسل جوان وجود دارد (یا ایجاد شده است)، در این باره توضیحاتی را به دوستداران سوزی میحراب ارائه بدهید؟
وجود فاصله و شکاف میان علمای دینی با قشر جوان، عوامل متعددی دارد، یکی از آنها، نبودن فرصت و فضای لازم برای ارتباط علما با قشر جوان است، دوم اینکه بسیاری از علمای پا به سن گذاشته با روحیات و گرایشهای روز جوانان، بیگانهاند و از نظر فکری وفرهنگی در دو عالم متفاوت بسر میبرند و حاصل این تفاوتها، چیزی جز شکاف و فاصله نخواهد بود، پس وظیفهی علما است که خود را بروز رسانی کنند و با مفاهیم و مصطلحات روز جامعهی خود مأنوس و مرتبط باشند.
-لطفا شیرینترین خاطره دوران خدمتتان به عنوان ماموستا را برای ما باز گویید؟
شیرینترین خاطرهی من این است که وقتی که برای ادامهی خدمت، از روستای وزنه به روستای حلبی منتقل شدم دو طایفه باهم اختلاف شدیدی داشتند و مدتها بود باهم خصومت میورزیدند تا اینکه با تلاش فراوان، آنهارا به هم رسانیدیم و یک اجتماع صلحی ترتیب دادیم و آنهارا با هم آشتی دادیم جالب اینکه بسیاری از آنها گریه شادی سر دادند و باهم آشتی کردند و بعد از آن با هم بسیار صمیمی شدند.
-برای نسل جوان و طلاب علوم دینی، چه توصیههایی دارید؟
جوانان بهترین سرمایههای هر مملکتی هستند و هم مردم باید ارزش آنها را بدانند وهم خود جوانها باید برای ایفای هرچه بهتر نقش خود، در مدیریت جامعه و حرکت به فراسوی پیش رفت وتوسعه، خود را آماده کنند.
-اگر حرف ناگفتهای باشد، با جان و دل میشنویم؟
واپسین عرایض من این است که هم دین و هم جامعه به ما نیاز دارند وما نیز به آنها نیازمندتریم، پس باید ظرفیتهای خود ضایع نکنیم و با تمام توان و تلاش، به سوی اهداف خود خیز برداریم.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته.
- افزودن نظر جدید
- 7976 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ